تصمیم‌گیری حین نوشتن

سراغ نوشته‌های پارسال و پیرارسال و پس‌پیرارسال نرو. وحشت می‌کنی از اینکه هنوز همان دردها و دغدغه‌ها را داری، از اینکه رشدت به چشم نمی‌آید. نرو، هیچ وقت تا مطمئن نشدی سراغشان نرو. اطمینان از چی؟ از دگرگونیِ مشهود؛ اما بزرگ‌ترین دگرگونی هم چون به‌تدریج صورت گرفته شاید چندان به چشم‌ نیاید. می‌بینی که راهی برای اطمینان یافتن نیست. پس برو، سراغ نوشته‌های پارسال و پیرارسال و پس‌پیرارسال برو، شاید چیزی برای غافلگیر شدن یافتی.

8 پاسخ

  1. گل پرپر می‌کنم. یه دلم می‌گه برم برم، یه دلم می‌گه نرم نرم. آخرین گلبرگ بهم می‌گه که برم یا نه.

    اما، جدا از شوخی، من همیشه سراغ نوشته‌های قدیمی‌م می‌رم و بعد، هندونه زیر بغل خودم می‌ذارم. چون، پیشرفتم رو می‌بینم و این دگرگونی کاملن مشهوده. پس، یه روز خودم رو به چیزهای موردعلاقه‌م مهمون می‌کنم، مثلن خودم رو به یه خوراکی یا خرید یه کتاب تازه یا … دعوت می‌کنم. از همه بهتر و جذاب‌تر، فلافلی‌های فری کثیفه😅.

  2. هنوز و همچنان و همیشه در گذریم
    چه برگردیم و چه تندتر برویم
    دلم خیلی قدیم تر برگشتن میخاد

    سلام و ارادت🌹

  3. دقیقا همچین تجربه ای داشتم ، امروز به طور اتفاقی یک صفحه از صفحات صبحگاهیمو باز کردم که مال خیلی وقت پیش بود و شروع کردم به خوندن ، بعضی از دغدغه های اون روزهامو هنوزم دارم شاید با غلظت بیشتر . یک سری از مشکلات هم که اون زمان با اب و تاب ازشون گفته بودم در حال حاضر کاملا حل و فصل شدن و این ناخودگاه یه احساس آرامشی بهم داد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *