☐این وبلاگ دفترچه یادداشت آنلاین من است. یادداشتها و مقالههای آموزشی مرا میتوانید در وبگاه اصلیام بخوانید.
☐یادداشت هر روز به تدریج نوشته و همزمان منتشر میشود. بنابراین شکل نهایی هر یادداشت فقط در انتهای روز قابل مشاهده خواهد بود.
☐مدتیست در یادداشتهای اینجا «اینترگریز» شدهام و با تغییر موضوع سر سطر تازه نمیآیم. بنابراین سه نقطه در انتهای برخی جملهها به معنای اتمام یک موضوع و رفتن سراغ حرفی دیگر است.
☐به دلیل شتاب در نوشتن گهگاه برخی غلطهای تایپی از متن زدوده نمیشوند، بعدن به حساب آنها خواهیم رسید.
☐این صفحه هنوز کامل نشده است.
☐یک تصمیم مهم هم برای اینجا گرفتهام. برخی پارهمتنهای کلیدی را میخواهم در اینجا هم بیاورم تا فرصتی مدام برای بازنویسی و ویرایش آنها فراهم شود. از جمله این متن:
چرا نوشتن در وب؟
عدهیی نوشتن در وبلاگ را نفی میکنند به این دلیل که «کی دیگه وبلاگ میخونه؟ همه تو شبکههای اجتماعیان.». در حالی که جذابیت و اهمیت نوشتن در وب دقیقن به همین خاطر است. توی وب لااقل تا مدتها هیچکس محل گربه هم به نوشتههایت نمیگذارد، برخلاف اینستا و توییتر و… که هر مزخرفی هم که بگذاری فوری کسی پیدا میشود که لایکی بزند و چیزکی بگوید.
میگویند در شبکههای اجتماعی متن با سهولت بیشتری به خواننده میرسد «یک بار فالو میکنن و تمام.» اما این هم از مزیتهای سایت است که دسترسی را سخت میکند، نویسنده باید طوری خوب بنویسد که خواننده مشتاقانه سراغ وبلاگ او بیاید، نه اینکه بی خواست و زحمت نوشتهها جلوی چشمش ولو شوند.
این همه تأکید بر اهمیت وبلاگنویسی (در سایتی با دامنهیی اختصاصی) دلایلی دارد فراتر از آنچه در بازاریابی محتوایی و دیجیتال به آن اشاره میشود. حرف دربارهی فردیت است. بدون فردیت نویسندگی بیمعناست. با وصلهپینه کردن خواندهها و شنیدهها نمیتوان چیزی به دنیا افزود. نویسنده بیش و پیش از نیاز به داشتن «اتاقی از آن خود*» به صدایی از آن خود نیاز دارد. این صدا با نوشتن در شبکههای اجتماعی بخت چندانی برای شکلگیری ندارد. پنداری این شبکهها تو را همرنگ دیگری میخواهند و بی آنکه بدانی با الگوریتمهایشان تو را به این سمت میبرند که چیزی مانند دیگران بنویسی، چند تا لایک بگیری و باز همین کار را تکرار کنی.
اینجاست که نوشتن در وب نجاتدهندهی نویسنده است. برخی چیزهای به ظاهر ساده را دست کم نگیرید. مثلن همین یکشکل بودن صفحات در اینستاگرام را مقایسه کنید با نوشتن در وبلاگ اختصاصی. آنجا تو در قالب از پیشتعیینشدهی اینستا مینویسی، اینجا اما همه چیز را خودت تعیین میکنی، از فونت و اندازهی مطلب گرفته تا حجم آن. اینستا نمیگذارد ۲۲۰۰ کاراکتر بیشتر بنویسی، در وب اما هر پست میتواند کتابچهیی باشد. توییتر از این هم بدتر. فراموش نکنیم که طولانینوشتن برای تفکر عمیق ضرورت دارد، برخی مسائل فقط با هزاران کلمه نوشتن قدری شفاف میشوند. حرف دربارهی رودهدرازی نیست.
نکتهی مهم دیگر امکان لینک دادن روی برخی واژهها و عبارات در وب است. کاری که بهکل در اینستاگرام ناممکن است. امکان ایجاد پیوند در دل متن چنان ویژگی مهمیست که سبب برتری وبنگاری به ارائهی متن در قالب کتاب کاغذی میشود. اهمیت لینکدهی را در مقالات علمی و آموزشی بهوضوح میتوان دید (+).
و مهمتر: در وب میتوانید یک مطلب را بسته به دریافتهای تازهتان بارها و بارها بازنویسی کنید، در نوشتار کاغذی که چنین کاری ممکن نیست، مگر چند سال یک بار ویراست تازهیی از کتاب منتشر کنی که کند و هزینهبر است؛ اما در وب میتوانی پنج سال مدام هر ساعت و روز و هفته و ماه چیزی به مقالهیی بیفزایی یا بکاهی. آیا این علاوه برای خواننده، برای خود نویسنده نیز فرصتی شگفتانگیز برای پویایی در آموختن نیست؟ آیا نوشتن در توییتر و اینستاگرام و تلگرام محرک و مشوق چنین کارهایی هست؟
*عنوان جستار معروفی از ویرجینیا وولف
☐بسیاری از شما دربارهی دورههای من در مدرسه نویسندگی میپرسید. به ترتیب اولویت دورهها را معرفی میکنم:
کارگاه تمرین نوشتن (مکمل دورهی نویسندگی خلاق)
☐
☐
☐
☐پیوند به وبلاگهای همخانواده:
(شما هم اگر دفترچه یادداشتی مشابه اینجا ساختید، اطلاع بدهید تا لینکتان را بیفزایم.)