حرف حرف شدن
چنگ انداختم سطری سرکش را بگیرم هر واژهاش به سویی دوید افتادم دنبال فعل جمله ح ر ف ح ر ف شد یکی دو حرف رفتند هوا مابقی آب شدند رفتند زیر زمین جز یکی حرف آخر فعل که به سمت دره میگریخت وقتی نزدیکش شدم ته دره را به دستهای من ترجیح داد
چنگ انداختم سطری سرکش را بگیرم هر واژهاش به سویی دوید افتادم دنبال فعل جمله ح ر ف ح ر ف شد یکی دو حرف رفتند هوا مابقی آب شدند رفتند زیر زمین جز یکی حرف آخر فعل که به سمت دره میگریخت وقتی نزدیکش شدم ته دره را به دستهای من ترجیح داد