نویسنده‌ای

نویسنده‌ای چون می‌خواهی آدم‌ها را از برخوردت با کلمات غافلگیر کنی.

2 پاسخ

  1. نوجوان که بودم با دوستانم یک نوع الفبا اختراع کرده بودیم. هر حرف ترکیبی بود از شکل‌های هندسی و حروف فارسی و انگلیسی. از خط میخی هم عجیب‌تر شده بود. اما خوبی‌اش این بود که فقط خودمان می‌فهمیدیم چه می‌نویسیم. یک لغت‌نامه هم داشتیم که به مرور حروف و کلمات جدید به همراه معنی به آن اضافه می‌شد. افراد جدیدی که می‌خواستند به دنیای ما بپیوندند از فیلترهای خاصی رد می‌شدند. پس از حصول اطمینان از طرز منش و رازداربودنشان به جرگه‌ی عجیب‌‌نویسان می‌پیوستند. ماجراجویی و میل به انجام کارهای عجیب و فرار از یکنواختی می‌توانست خصوصیت آن دوره سنی باشد برای توجیه این کار، اما من هنوز نفهمیده‌ام هدف اصلی‌مان از اين کار عجیب و رازآلود چه بود. ما هیج‌وقت نامه‌ی رمزنگاری‌شده یا بیانیه ای با هدفی خاص ننوشتیم. نامه‌های‌مان صرفا تمرین نوشتن الفبای جدید بود و کارمان اضافه کردن حروف و لغات نو به لغت‌نامه‌ای که هیچ وقت قرار نبود چاپ شود. الان که این نوشته‌ی شما را دیدم یاد این خاطره افتادم. شاید هدف‌مان غافلگیرکردن خود و دوستان‌مان با کلمات جدید بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *