«من نو کردن ذهن آدمی اهمیت میدهم، اصل آنجاست. نوذهنی مهم است نه نوآوری تکنیکی و مفهومی و بازیهایی که از اشتغال بدین جزییات میزاید.»
«نوذهنی قریحه میخواهد. این قریحه که به ساختار مغزی خاص آدم خلاق مربوط است، رشد میکند با آموختهها و تجربههایش در سراسر عمر، رنگ میگیرد از همدلیاش با انسانها -هموطنانش و همچراغهایش در جهان- گسترش مییابد با شناخت او از خود، از جامعه، از جهان، ژرف میشود با آگاهیاش از آن، اعتبار مییابد با خطر کردن هنرمند برای پرتاب کردن خود به عرصههای ناشناخته و احتمالاتی که تخیل آزاد خلاق تدارک میکند و در آخر با گریز از هر مرتبه از سانسور و خودسانسوری و سر ننهادن به هر نوع قدرتی که صدای انسانی آزاد و دموکراتیک او را محدود میکند، صدای فرد خلاق نوذهن صدای یگانهای میشود که میتواند صداهای انسانی دیگر را نمایندگی کند و شاهدی راستین برای فراموشکاران یک عصر باشد.»
-جواد مجابی، نگاه کاشف گستاخ، صص ۵۱ و ۵۲