یکشنبه

نشد از اول روز بیام بنویسم. گاهی هم اینطوریه دیگه. البته که همه چیزم در طول روز مربوط به نوشتنه، ولی چند نوبت نوشتن در اینجا هنوز جاشو چندان باز نکرده تو برنامه‌م. الان دارم همزمان با بچه‌های وبینار نویسنده‌ساز می‌نویسم. شب. هیچوقت از جادوی شب کم نمی‌شه برام. شب یعنی جادو. شب حتا زیر یه لشکر لامپ هم شبیت خودشو حفظ می‌کنه. خب بذار یه خرده برات از کارای امروز بگم. صبح یه مقدار رو موضوع «استعاره» کار کردم. استعاره هر روز برام جدی‌تر می‌شه. وقتایی که درباره‌ی استعاره می‌خونم حسابی ذهنم روغن‌کاری می‌شه… ظهر با مبینا یه مقدار درباره‌ی طراحی لوگوتایپ دوره‌ی جدید حرف زدیم… بعد عسل اومد و درباره‌ی پیگیری تمرین‌های دوره‌ی نویسندگی خلاق برنامه‌ریزی کردیم… قرار شد که عسل پیگیر انجام تمرین‌ها باشه و با تک‌تک بچه‌ها در ارتباط روزانه باشه… عصری جلسه‌ی بازخورد داشتم و بعدش هم برای جلسه‌ی شیشم نویسندگی خلاق… بعد از کلاس مقدمه‌ی یه کتابی رو ویرایش کردم برای نویسنده‌ش… بعد هم که مصاحبه‌ها ورودی دوره و کمی پرسه تو کتابفروشی میلاد و حالا هم که دفترم و توی وبینار… هوا هیچ معلوم نیست سرده یا گرم… ولی خوبه از جهنم تابستون خلاص شدیم… راستی امروز میزمم یه مقدار مرتب کردم. وال‌لا که وقتی میزم تمیزه حسم بهتره واسه کار کردن… وسوسه. وسوسه‌ی خوندن اینهمه کتاب پدرمو درآورده. دوست دارم هزار برابر بیشتر از همیشه بخونم… راستی دیروز استعاره‌ی «۳۲ دندان ذهن» رو تو وبینار گفتم و یه یادداشت هم درباره‌ش نوشتم. جالب شد. اول نمی‌خاستم فهرست خودمم به‌اشتراک بذارم. ولی دیدم چالش بدی نیست. خیلی از بچه‌ها هم تو کانالشون نوشتن فهرست خودشونو… امشب تو وبینار می‌خام یه برنامه‌یی برای ارزیابی کانال‌ها پیشنهاد بدم. چند تا سنجه که بتونیم باهاشون کانال خودمون رو بسنجیم. مثلن کیفیت نثر. تنوع موضوعات. دقت در نقل قول. ارتباط با سایر کانال‌ها. همین الان معیارها رو با خود بچه‌ها قطعی می‌کنم. و بعدش هم می‌تونیم به کانال‌هامون نمره بدیم از یک تا ده. بحث کانال‌ها برام خیلی جدیه. توی همین چند ماه به واسطه‌ی همین روزانه‌نویسی در کانال‌ها کار خیلی از بچه‌ها زمین تا آسمون فرق کرده… تو وبینار امشب مریم کشفی هم قراره بیاد و درباره‌ی یه نمایشنامه حرف بزنه. مریم تو مطالعه‌ی نمایشنامه‌ خیلی دقیق و خوبه و خیلی هم می‌تونه نظر خودشو بیان کنه. تو کلاسای حضوری بچه‌ها همیشه مشتاق حرفاشن. واسه همین دیدم خیلی خوب می‌شه که برای بچه‌های بیشتری حرف بزنه… فیلم. خیلی هم دلم می‌خاد فیلم ببینم. ولی روزا یه جوری زود می‌گذرن که اصلن نمی‌فهمی چی شد… دیگه اینکه باید مصوبه‌ی جدید «شورای واژه‌سازی» رو هم هوا کنیم. شاید امشب بمونم دفتر و متنش رو نهایی کنم… دیگه باید تو وبینار پیش بچه‌ها…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *