𐡚 اصلن شما بفرمایید که چرا امروز انقدر زود گذشت. قدیم الان ساعت نهایتن ۱۱ صبح بود نه ۱۱ شب.
𐡚 لذت وافر از خاندن و نوشتن. «عیش مدام» همین است دیگر.
𐡚 کمی برای مرتب کردن کتابهای دوروبرم وقت گذاشتم، و طبق معمول وسوسهی مطالعهی یک خروار کتاب گریبانگیرم شد.
𐡚 دارم کتاب تازهی علیمراد فدایینیا را میخانم: حکایت نعنا. این نویسندهی عجیب. نیمقرنیست که در نیویورک میزند و بهکلی دور است از «اجتماع مردم خشمگین». خوشبختانه یک دهه است که آثار چاپخش شده و نشدهاش را سپرده به نشر آوانوشت، و بخانیدش، اگر حوصلهی نوآوری دارید.
𐡚 از خیشتن درختی ساختن، از درخت خیشتنی ساختن.