شب فقط می‌شکند

  1. باید جاساز می‌شدی در همان جا که ساز نمی‌نواخت و می‌شنیدیش.
  2. شب می‌شکند. خودش را. تو را. شب جز شکستن نمی‌شناسد.
  3. دولاّ شو تا کلمات از روت بپرند.
  4. باج‌واژه‌ها.
  5. بی‌تکان و خاموش می‌شد نگاهت کنم اگر اگری در میانه نبود.
  6. چیست این در دل که چندچندان می‌شود بی چون‌و‌چرا؟
  7. خالکوبی می‌شوم روی سینه‌ی دیوار. کاش گاهی هم‌هنگام که جلوم ایستاده‌یی به تماشا با سطل سفیدی خیسِ آبم کنی و بوی دیواری را ببری بگذاری لای کتاب. کتابی با صفحاتی یکسر سفید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *