امضای_شاهین_کلانتری_قشقشه‌ی کلمات
قشقشه‌ی کلمات

دو حرف ربط

از آن کلمه‌ها که خواسته بودی تنها همین دو حرف ربط را توانستم جور کنم، این‌ها هیچ به کار نوشتن جمله‌‌ای که می‌خواهی بسازی نمی‌آید/در نامه‌یی بیاسا/بگذار این نامه بخار شود در اند‌وهانت/بگذار این جمله‌ها از هم بگسلند/در صورت کدام اسب قهوه‌یی چشم‌های تو را دیده بودم؟/ساکن شهری شدی که نمی‌دانستی هر خیابانش آغشته به هزار خیال توست/از همه‌ی این تردیدها/سیبی و صدایی سرگردان/گله‌ی سرگردان اسب‌های وحشی در گرگ‌ومیش صحرا/این سطرها و آن گله‌ها/سد بستن به راه خیال/خر و نشخوار، اسب و خیال/خیال خرت و خر خیالت نشخوار و خفیفت کرده//سه و ته ندارد/سر و ته کن و دور بزن برو/دورچنین بشقاب نبودند این کلمات/بامی بی‌بال یکسره در برابر/هیچ پرنده‌یی نمی‌بالد به بال‌هاش/کتاب روی میز اما بال بال می‌زند/می‌بالد به بال‌هاش/دست می‌کشم روی بال‌های خیس کتاب/می‌گوید: «پاسخت را در من نخواهی جست»/من اما از او در تمنای پرسشی کوتاهم/پرسشی بالدار/پرسشی که شوق پریدن از همین پنجره‌ی رو به پیاده‌رؤیا را بدهد/پرسشی می‌خواهم رو به فردایی که حال امروز را نگیرد/

دیدگاهتان را بنویسید