دو حرف ربط

از آن کلمه‌ها که خواسته بودی تنها همین دو حرف ربط را توانستم جور کنم، این‌ها هیچ به کار نوشتن جمله‌‌ای که می‌خواهی بسازی نمی‌آید/در نامه‌یی بیاسا/بگذار این نامه بخار شود در اند‌وهانت/بگذار این جمله‌ها از هم بگسلند/در صورت کدام اسب قهوه‌یی چشم‌های تو را دیده بودم؟/ساکن شهری شدی که نمی‌دانستی هر خیابانش آغشته به هزار خیال توست/از همه‌ی این تردیدها/سیبی و صدایی سرگردان/گله‌ی سرگردان اسب‌های وحشی در گرگ‌ومیش صحرا/این سطرها و آن گله‌ها/سد بستن به راه خیال/خر و نشخوار، اسب و خیال/خیال خرت و خر خیالت نشخوار و خفیفت کرده//سه و ته ندارد/سر و ته کن و دور بزن برو/دورچنین بشقاب نبودند این کلمات/بامی بی‌بال یکسره در برابر/هیچ پرنده‌یی نمی‌بالد به بال‌هاش/کتاب روی میز اما بال بال می‌زند/می‌بالد به بال‌هاش/دست می‌کشم روی بال‌های خیس کتاب/می‌گوید: «پاسخت را در من نخواهی جست»/من اما از او در تمنای پرسشی کوتاهم/پرسشی بالدار/پرسشی که شوق پریدن از همین پنجره‌ی رو به پیاده‌رؤیا را بدهد/پرسشی می‌خواهم رو به فردایی که حال امروز را نگیرد/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *