امضای_شاهین_کلانتری_قشقشه‌ی کلمات
قشقشه‌ی کلمات

لوح تقدیری برای آن گوشه‌ی همیشه‌روشن

سطر را با چه آغاز نکن با که آغاز کن/که بود که تو را به این سطرها کشاند؟/که نامه‌ها به او روانه نمی‌شود/که شوقِ‌ نامه‌هاست/که بهانه‌ی صحنه‌هاست/زمان و مکان که رنگ می‌بازد و می‌گیرد از تو/توازن تو در تودرتوردهای نمناک ذهنم/قلم را بده تا بیشتر بفرساییمش/که خود را می‌فرساییم در این فرسودن/بله کلمات راه بده/به آن‌ها راه‌های تازه بده/دست کلمه را بگیر/دست کلمه همان نم ناداشته را دارد/نم دست‌های کلمه باید بنشیند بر این سطرها/نم کلمه که بوی اقیانوس‌های بکر را دارد/چه آسان امید را می‌جویی و حسادت می‌‌کنم به که تو که خودمی که نمی‌توانی ناامید باشی/تو که در زهر غوظه می‌خوری و مسموم می‌شوی و می‌دوی و نمی‌بازی/تو که تمام جایزه‌ها را پس می‌زنی و جایزه‌های خودت را می‌سازی/تو که هر متنت لوح تقدیری‌ست برای آن گوشه‌ی همیشه‌روشن خودت/

دیدگاهتان را بنویسید