دست به نوشتن میرسانم و به هوای این هوا که همیشه نمیتواند گرگ و میش باشد خودم را مینویسانم و میخیسانم توی تردی و شرجی این واژهها و صفحهها و گلایهها/کلمه به کلمه میچسبانم و رها میشوم از بند هر جمله که پیشتر جور دیگری بوده/رنگباختهی این فرشم/هر بار که میغلتم رنگی از کف میدهم/در این جعبهی مدادنگی که من باشم به چند رنگ دیگر امید باید داشت؟/هنگامی که مینویسم صدای رودخانه بدهم باید/در آینهها چه حرفی بود که اینگونه تاوان نشنیدنش را پس میدهیم؟//در جستجوی آن آسمانی که زیر چتر گم شده است/اضطراب رگ به رگ شده/چسباندن گوش به ثانیه/آغاز جستجو در دل تاریکی، بی تلاشی برای نوری و روزنی/باز کردن راهِ لحظه با کلمه/مشتی کلمه را میپاچی روی زمینی که هنوز هیچ پرندهیی روی آن نیست/دانه دانه کلمه/دانه کلمه دانه کلمه/کبوتری نزدیک میشود/روی سینهاش چیزی نوشته/چی نوشته؟/عینکم کو؟/عینکم خفته در گلویم/مردی با عینکی در گلو/چرا خفه نمیشوم؟/چشم حنجرهام را گشودهام/حالا حرفها را ادا نمیکند فقط/تک تک از نظر میگذارند و میبیند نه/حرفها در حنجره هیچ شبیه املایشان روی کاغذ نیستند/نه/از این سطرها هم میگریزم/رهاتر رهاتر و رهاتر باش/آنقدر رها که رهاییت صخره را بشکافد/فرفره شو/فر بخور/فر میخوردم و سر از جادهیی در میآوردم که نمیخواهد جاده چالوس نباشد/یاد سال سبز زنده میشود/حسن بود و همین ماشینش و من بودم و همین همهمهها/عصر بود و سبز بود و…/نه/اینجا را هم در لحظاتی به محاسبه میآلایم و نه/اینجا جاش نیست/پس قلادهی کلمه را باز میکنم و با هم میدویم/آن واژهی فرز و چابک کیست که از همهمان جلوتر زده؟/خودِ فرز است/این فِرزانگی البته که ذاتیِ این واژه است/عین گِلبازی توی بچگی/همان غرقگیِ بیملاحظه و بیمحاسبه را در نوشتن میجویم/صفحهی بعد: شوق لغتنامهی تازه که فردا سرِ راه از کتابفروشی تحویل خواهم گرفت/بیاعتنا به بالبالزدنهای خرترین گوشهی ذهنم/صفحهی بعد: در این قشقشهها ذهنم را ورق میزنم/صفحهی بعد: هر خط کج نشان از رفتن به صفحهیی تازه دارد/صفحهی بعد: این صفحه خالی است/صفحهی بعد: دیگر بس است تکرار «صفحهی بعد»/ذهنم کتابیست با فونتی درشت/در هر صفحه چند کلمه بیشتر نیست/گاه تنها یک/کلمه/ورق میزنم، ورق میخورم/تا شاید تا شاید شاید تا