پریشانه‌ها

نوشتن در ثانیه/تبدیل ثانیه به کلمه/سفیدیِ ابر و حس همزمان شادی و اندوه/ملال شادی و حوصله‌ی اندوه/میل همزمان انجام هزار کار/شکست همیشگی در یافتن راحت‌ترین و بهترین شکل نشستن و نوشتن/کلنجار با تن/تلنجار//میل نوشتن را بکارم در واپسین دفترچه/گره از زلف دفتر باز کنم/دفتر را باز کنم و کلمه ببارم/امروز که باران می‌زد‌ و از پی‌اش باد می‌آمد به دویدنم می‌نگریستم در اتاق/نشسته می‌دوم/نشسته پرواز می‌کنم/سطرهای سرگردانی در من است/امروز هم چند کتاب ساده افزودم به کتاب‌هام/مشوق قشقشه‌هایم/کاش پشیمان نشوم از این پریشانی‌ام، پریشانه‌هایم، پریشان‌نویسه‌هایم/باید راه بدهم به پنهان‌داشت‌هایم/باید جرات کنم/جرات من هذیان من است، در گرفتن دست جمله و بردنش به همان کوچه که در اندوهش از گلوی خودم پایین نمی‌روم/سطرهای خام/خامی‌ِ سطرها/نوشتن در اسفالت خستگی/پریشان‌نویسی برای کشف لایه‌های پنهان ارتباط واژه‌ها/واژه‌های ناهمنشین‌ را کنار هم نشاندن/قلمه‌زدن کلمه‌ها/هاشمی‌نژاد به مدرس صادقی بود: «این شعره، نبایدم بفهمی»/نوشتن برای بیان‌ بیان‌نشدنی/تبدیل لحظه به واژه/یک لحظه بدهید سه واژه بگیرید/چشم‌های خیسته، خیس و خسته/گمان می‌برم راهی برایم روشن شده/فردا که دستم‌ روی کیبورد برود می‌بینی/جمله‌ها را جاهایی خواهم برد که خیال وحشی می‌طلبد/نوشتنم به شوق کلمه‌هاست/دیدی با یکی حرف می‌زنی که فقط حرف زده باشی، حرف بهانه است تا طرف را ببینی/این نوشتن‌ها همان است/این سطرها دیداری روزانه است با واژه‌ها/همان احوالپرسی‌ها/پس به هر کلمه راه می‌دهم، به راه کلمه می‌دهم/پس می‌نویسم تا به دیدار کلمات بروم/پس در روزهای آینده همه‌ی کلمات به اینجا خواهند آمد/بادبان‌ها را بکشیم، لغت‌نامه‌ها را بگشاییم

2 پاسخ

  1. کتاب رضا قاسمی را خواندم، در گفت‌وگویی بلند با محمد عبدی. درست می‌گویند هر چیزی زمانی دارد. اگر این کتاب را نخوانده سراغ همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها می‌رفتم، خواندنم حیف می‌شد. اما حالا لذتش دوچندان می‌شود. چرا؟ چون دانستن اینکه اثری چگونه خلق شده و زندگی خالق بر آن چه اثری داشته، برایم جذاب است. می‌خواهم مقاله معرفی و نکات موردنظرم را بنویسم. از دید تجربه‌نگاری و روش کاربرد واقعیت و زندگی زیسته در آثار این نویسنده و البته زندگی جالب خود رضا قاسمی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *