امضای_شاهین_کلانتری_قشقشه‌ی کلمات
قشقشه‌ی کلمات

شروع اولین «راه‌آموز تبلیغ‌نویسی»

  1. خب بگذارید بگویم خشنودم، چون اولین جلسه‌ی دوره‌ی «راه‌آموز تبلیغ‌نویسی» با حضور حدود 50 نفر از دوستان خوش ذوق برگزار شد. شرط ورود به این دوره آن بود که متقاضیان، ایده یا خدمت و محصول مشخصی را که قصد تبلیغ و ترویج آن را دارند تعیین و ارسال کنند. برای این‌ دوره‌ نقشه‌ی به‌کل متفاوتی کشیده‌ام که خوشبختانه نتیجه‌ی آن در همین جلسه‌ی نخست بسیار دلگرم‌‌کننده بود. یک نمونه‌‌اش را بگویم: ارسال روزانه‌ی تمرین از طریق پیامک برای خود من. این تمرین که شرایط خاص خودش را دارد، سبب می‌شود مهارت تبلیغ‌‌نویسی را در عمل و با روشی مؤثر بیاموزیم. تا این لحظه که این مطلب را می‌نویسم (23:48) حدود 40 نفر از همسفرانم در دوره تمرین‌هایشان‌ را فرستاده‌اند. درست است که بررسی این میزان تمرین، آن هم به این شیوه‌ی بی‌سابقه، وقت‌گیر است؛ اما مسئله این است که من دوره برگزار نمی‌کنم که کارم را سنبل کنم و پول به جیب می‌زنم. برگزاری هر دوره همان‌قدر برایم جذاب و شیرین است که نوشتن یک کتاب. بنابراین‌ با کمال میل تمرین‌ها را می‌خوانم و پیگیری می‌کنم تا در نهایت به ایده‌هایی برسیم برای کشف راه‌های نو در تبلیغ‌نویسی. نه که آموزه‌های چند کتاب ترجمه‌شده‌ی کپی‌رایتینگ را تکرار کنیم و در عمل از نوشتن دو سطر اثربخش ناتوان‌ باشیم.
  2. و یکی دیگر از آن کمیاب‌های خوشگل به کتابخانه‌ام اضافه شد: «تک‌چهره در دو قاب»، دفتر شعر قاسمی‌نژاد، چاپ 1359. یکی از شعرهاش برای شما:

    زیر پوست

    قلوه سنگ

    توی دستم

    تن به نوازش می‌داد

    نبض هزارساله‌یی‌

    می‌زد

    زیر پوستم

    خاطره 

    شاید

    از گیاه می‌گرفت

    یا عقوبت

    پرنده در دستم

    که پرید

    تنها ماندم

  3. کتاب «از کتاب: حرف‌هایی درباره کتاب و کتابخوانی» را سفارش داده بودم که امروز به دستم رسید. خوشحالم که محمدرضا شعبانعلی تصمیم گرفته برخی نوشته‌هایش را در قالب کتاب سروسامان بدهد. و این کتاب اول، چه گرافیک چشم‌گیر و مناسبی هم دارد. من از شعبانعلی (یا آنطور که خودش دوست‌ دارد خطابش کنند: محمدرضا) بسیار آموخته‌ام و اگر سخنان مستدل او درباره‌ی وبلاگ‌نویسی نبود، شاید هرگز به این سمت‌وسو نمی‌آمدم.
  4. امشب دیگر هر طور شده زور می‌زنم زود بخوابم.‌ شب‌زنده‌داری زیباست، اما تاوانش افسرده‌حالی در طول روز است.
  5. در پی دو کار جدیدم که بزودی شما را در جریان می‌گذارم. اگر به نتیجه برسد بیشتر همدیگر را خواهیم‌ دید.

6 پاسخ

  1. یکی از خوبی‌های کِبَر سن این است که می‌دانی دنبال چه چیزی بروی و کدام‌ها را از همان اول نه بگویی. البته شاید هم خوش‌شانسی باشد به چنین مرحله‌ای رسیدن. چون هستند کسانی که همچنان در میانسالی همه چیز را امتحان می‌کنند. نه اینکه بد باشد اما معتقدم برای حرفه‌ای شدن و عمیق شدن در کاری لازم است درخت دانش را هرس کرد. حس می‌کنم دیگر برای یک سری چیزها، اصلن وقت ندارم. در حدی که بدانم چیست اما اگر خوشم نیامد، برایش هزینه نمی‌کنم. فهمیده‌ام قرار نیست همه چیز را خودم یاد بگیرم و انجام دهم. من قرار است در یک زمینه خاص صاحب‌نظر و رهبر فکری بشوم. بنابراین انتخاب‌هایم خیلی سنجیده و متفکرانه شده‌اند. همه اینها را نوشتم که بگویم از تبلیغ،بازاریابی و فروش بدم می‌آید. بااینکه جزء اصلی کارم خواهند بود و تاثیرگذار اما ترجیح می‌دهم به جای اینکه خودم را درگیرش کنم، هزینه کنم تا یک متخصصش این کارها را برایم انجام دهد. دوست دارم خود کارم تبلیغ خودش باشد. می‌دانم خیلی بچگانه برخورد می‌کنم اما واقعن از این 3 موضوع بیزارم.😁😜😅

  2. از کتاب استاد شعبانعلی رو خوندید لطفا برامون یه مقدار ازش بگید.

    من فصل آخر آدمی هست که میخواند هستم که البته مدتی هست نتونستم برم تمامش کنم چون آرام و با دقت می خونم
    لذت متن رولان بارت هم گرفتم فعلا نمیخوام کتاب در مورد کتاب اضافه کنم تا اینا رو بخونم

دیدگاهتان را بنویسید