امضای_شاهین_کلانتری_قشقشه‌ی کلمات
قشقشه‌ی کلمات

اشتباه بزرگ من

  1. طی دو ماه گذشته فشارهای عصبی مختلفی را متحمل شدم، در نتیجه از جنبه‌هایی زرتم قمصور شد، هم ذهنی هم جسمی. حالیا نکته‌ی این به‌فنارفتگیِ موضعی:
    از آزادنویسی هرگز نباید کاست.
    قضیه این است که من طی این ایام آن‌طور که باید در خلوتم از درونیاتم ننوشتم، و بیشتر وقتم را صرف نوشتن پروژه‌هایی نوشتاری کردم؛ یعنی هدفمند نوشتم برای انتشار. همین سبب شد آن‌طور که باید نتوانم آسیب‌های استرس را دفع کنم و از این روی استرس به ذهن و جسمم صدمه زد.
    برآیند اینکه: آزادنویسی و نوشتن برای تخیله‌ی ذهن باید در اولویت نخست باشد. یعنی وقتی استرس آمد و یقه‌ات را گرفت، همان لحظه باید دست به قلم شوی یا کمی بعدش، نه اینکه ماجرا را موکول کنی به ساعت‌ها بعد، و ساعت‌ها بعد هم فیلت یاد هندوستان کند و به‌جای تخلیه‌‌ی ناراحتی‌هایت روی کاغذ، قصه‌ و مقاله بنویسی یا به جان نوشته‌های قبلی‌ات بیفتی تا چیزی برای عرضه فراهم کنی. بله، هدفمندنویسی خوب است و تمامن نباید به آزادنویسی بسنده است؛ اما آزادنویسی شرط لازم برای بقاست. حالا شاید جواب ساده‌یی برای این پرسش برخی دوستان هم بتوان یافت: «مگر نوشتن درمانگر نیست،‌ پس چرا برخی نویسنده‌های مطرح آسیب‌های روحی جدی می‌بینند یا دست به خودکشی می‌زنند؟» حرف این است که هر نوع نوشتنی لزومن تسکین‌بخش آسیب‌های روحی نیست؛ به‌فرض نوشتن وسواس‌گونه‌ی رمانی را می‌آغازی (اثری که با جاه‌طلبی تمام می‌خواهی سرتر از تمام رمان‌های سالیان پیشین فضای ادبیات باشد)، این کار نه‌تنها از فشارهای روانی‌ات نمی‌کاهد، بلکه می‌تواند بدترین انواع استرس را ایجاد کند.
    بنابراین برای افزایش سلامت روان، در طول روز باید بارها دست به قلم شد، و به توصیف احساسات و هیجانات پرداخت. نباید رنجی را ناگفته باقی گذاشت.
    اعتراف: همین متن را هم پنج دقیقه بعد از شروع آزادنویسی نوشتم. یعنی به جای آن‌که بنویسیم و زباله‌های ذهنم را تخلیه کنم، باز وسوسه شدم چیزی به‌سامان بنویسیم برای انتشار. حیا کنم کاش.
  2. کاش امروز توی کلاس حضوری پیشرفته‌ی ما بودید و می‌دیدید که بچه‌ها چه اجرای شگفت‌انگیزی داشتند. قرارمان این بود که هر یک از بچه‌ها مانند بازیگری بر صحنه‌ی نمایش یکی از تک‌گویی‌هایشان را اجرا کنند، و تو گویی همه سال‌ها بازیگر حرفه‌یی بوده‌اند که چنین مجذوبمان کردند. فهرستی از کانال‌های تلگرامی گروه پیشرفته را برایتان می‌گذارم تا با دوستان من بیشتر آشنا شوید:
    مریم کشفی
    مرضیه خواجه محمود
    فهیمه ادبی
    زهرا مرادپور
    صدف پورمنصف
    ساقی نیاکی
    مهدیه بیات
    باده علوی
    مبینا ملائی
    مهدیه شوریابی

7 پاسخ

  1. چند روز پیش به کامنت اولم موقع شروع این نوشته‌ها فکر می‌کردم که چقدر آن زمان صمیمیتش بیشتر بود و شاهین آدم معمولی را بیشتر می‌دیدم تا شاهین معلم. اما بعد به مرور حس کردم نوشته‌ها رنگ و بوی مقاله‌های شاهین.کام را گرفته و فقط اندکی چاشنی شخصی‌ دارد. با خودم گفت، دست خودش نیست، معلم است دیگر. اما امروز خواندم که گویی الکل آزاد و رهانویسی از همه جا پریده است.
    به هرحال باشد که سلامت جسم و جانتان با اکسیر آزادنوشتن تقویت شود و همه چیز به تعادل و میزان برای رشدتان کنار هم قرارگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید