زخم من و چسب من

  1. یکی از معیارهای من برای انتخاب کلمات پارسی:
    بارها در کلاس‌ها از واژه‌ی «حداقل» در بیان حجم برخی تمرین‌ها بهره‌ جسته‌ام، ولی دیده‌ام که برخی توجهی به آن نمی‌کنند یا بدتر، آن را با «حداکثر» اشتباه می‌گیرند. بنابراین از جایی به بعد تصمیم گرفتم به‌‌جای حداقل بگویم «دست‌ِ کم» یا اگر گفتم «حداقل» حتمن یک «دست‌کم» هم چاشنی آن بکنم. «دستِ کم» به دلیل وجود واژه‌ی عینی «دست» و کوتاهی و وضوحِ «کم» هم راحت‌تر دریافت می‌شود، هم دیگر «حداکثر» را به ذهن متبادر نمی‌کند. بنابراین گاهی از استفاده از واژگان بیگانه می‌پرهیزیم چون معادل پارسی واژه بهتر و سریع‌تر دریافت می‌شود. (البته در اینجا باید به یک موضوع مهم اشاره کرد: واژگانی مانند «حداقل»‌ و «حداکثر»‌ و هزاران هزار واژه‌‌ی آمده از زبان‌های بیگانه هم بخشی از گنجینه‌ی زبان فارسی محسوب می‌شوند و خطاست اگر واژه‌هایی که چنین در زبان جا افتاده‌اند را یکجا دور بریزیم.)
  2. در «یک لقمه لغت» امروز من این لقمه را گذاشتم سر سفره:

    «به پاراهه‌گشایِ گامْ‌استوارِ عرصه‌ی سخن
    ،به خداوندِ شعرِ بی‌نیاز از پیرایه‌ی وزن،
    به احمد شاملو تقدیم می‌شود.
    ا. ک.
    -منبع: تقدیم‌نامه‌ی کتاب «وزن‌شناسی و عروض»، ایرج کابلی، نشر آگه، ۱۳۷۶

    («یک لقمه لغت» عنوان سلسله وبینارهایی‌ست که به عنوان مکمل برای تمام اعضای دوره‌های کلاس نویسندگی خلاق برگزار می‌شود. هدف از این جلسات گسترش فعالانه‌‌ی دایره واژگان است.)

  3. از این شکسته‌ها:
    -امروز دو تا ۲۵ دقیقه دزدیدم و زدم به زخم نوشتن. نوشتن زخم زندگی منه. ولی نه از اون زخمای بد. اصلن چرا کسی درباره‌ی زخمای خوب حرف نمی‌زنه؟ نوشتن زخم منه. اما من خودم این زخم رو می‌خوام. من خودم این زخمو تازه نگه می‌دارم. من از دیدن این زخم، از خاروندن این زخم، از خوب نشدن این زخم لذت می‌برم. من با نوشتن به خودم زخم زدم چون نمی‌خواستم دردِ زخمایی رو بکشم که دیگران بهم می‌زنن. زخمی که خودت انتخاب می‌کنی نمی‌تونه بد باشه.

17 پاسخ

  1. امروز خیلی فکر کردم که چگونه روز معلم را به شما تبریک بگویم؛ اما هرچه بیش‌تر فکر می‌کردم، بیش‌تر کلمه کم می‌آوردم. مگر می‌شود به کسی که خودش هم‌زمان هم نویسنده است، هم معلم، هم سخنران و هم کاریکاتوریست در چند جمله تبریک گفت؟ بله، اگر نویسنده‌ی ماهری باشی حتمن می‌توانی، اما این کار از توانِ من یکی خارج است. بگذارید موجز بگویم و سخن کوتاه کنم. استاد گرامی و بزرگوار روزتان مبارک.🌺🌺

  2. از زخم گفتید یاد اصطلاح این روزهای «زخمی‌مون کردی بابا» افتادم. چقدر از بعضی عبارت‌ها بدم می‌آید. می‌دانم در زبان گفتار وجود دارد مثل انواع فحش‌ها و گاهی بهتر پیام را می‌رساند، اما از شنیدن و خواندن بعضی‌شان واقعن چندشم می‌شود. مثل «پشمام» یا «پشمام ریخت» یعنی رسمن تهوع بهم دست می‌دهد. اصلن یعنی چی آخه؟ وقتی کلمات خوشگلی مثل شگفتی و حیرت وجود دارد یا همین تعجب کردم یا شوکه شدم. نمی‌فهمم. در زبان گفتار می‌توانم هضم کنم اما در چت و نوشتار نه. خلاصه این جور عبارت‌ها به من زخم کلامی می‌زنند.

  3. چه لقمه‌ی پرلذت و اشتها‌آوری استاد، امیدوارم تابستونِ‌ امسال بتونم تو‌ کلاس‌های نویسندگی خلاق شرکت کنم و این لقمه‌ها گوشت بشن بچسبن به تنِ نوشته‌هام.😁
    در ضمن روزتون مبارک استاد، من و امثال من چقدر خوش‌شانسیم که دنیای آموزش با استادی مثل شما و ایده‌های نابت‌تون هر روز برامون غنی‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌شه. شما بهترین معلم من تا این لحظه از عمرم هستین؛ طوریکه بعد از مستر کلاس حضوری‌تون به همسرم گفتم: «من با استاد کلانتری و آموزش‌هاشون بزرگ شدم؛ نه فقط تو نویسندگی که تو همه‌ی بخش‌های زندگی.»
    یک دنیا ازتون ممنونم🙏❤️

  4. استاد عزیزم نوشته‌های شما خیلی قشنگ و لذت‌بخش است. کاش منم می‌تونستم روزی مثل شما نویسنده بشم.

  5. یادداشت امروزم پیرامون این بیت شعر حضرت حافظ و به مناسبت بزرگداشت روز معلم:
    《سعی نابرده، در این راه به جایی نرسی
    مزد اگر می‌طلبی، طاعت استاد ببر》
    امروز در فایل‌های ارسالی استاد شاهین‌کلانتری مروری دوباره داشتم. برگشتم از ابتدا موارد بارگذاری در کانال تلگرام (دوره‌ی نویسندگی خلاق) را دید‌زدم. جزوه‌ی پیش‌نیاز شرکت در کلاس مورد اشاره را برای چندمین بار، خواندم.
    لینک‌هایی را که مرا به صفحه‌ی وبسایت استاد می‌بُرد، قدم‌به‌قدم باز‌کردم.
    مطالب جالب و خواندنی وبسایت استاد شاهین و به‌روز‌رسانی‌های مرتب مقاله‌ی علمی و کارآمد ایشان در باب چگونگی نویسنده شدن، توجه هر خواننده‌ای را جلب‌می‌نماید.
    لینک‌های راهنما ما را در پیچ‌و‌خم این جاده‌ی سرسبز و زیبا به گشت‌و‌گذار می‌برد، آنچنان‌که متوجه‌ی گذشت زمان نمی‌شویم. مشخص است که پشت نوشتار این مقاله، سعی وافر و مطالعه‌ی بسیار، نهفته‌است. اغراق نمی‌کنم ولی توصیه‌ام برای یکایک عزیزانی که قصد پای‌گذاشتن در این مسیر را دارند، این است که مطالب وبسایت استاد شاهین را مو‌به‌مو مطالعه کنند، واقعن راه‌گشاست.
    حس اعتماد به نفس و انگیزه‌ی شما را در طی‌طریق وصول به وسعت سبز نویسندگی خلاق، به حد قابل توجهی، ارتقا می‌بخشد.
    تمرین‌های پنج دقیقه‌ای و بالا رفتن از نردبان نوشتن با اجرای همین تمرین‌های به ظاهر ساده ولی به شدت کاربردی، نوشتن صفحات صبحگاهی، نوشتن رویاها و خواب‌هایمان و یا خلق اثری تازه از ایده‌های کهنه، مشاهده‌ی فیلم و خواندن کتاب‌های خوب، رونویسی از روی بعضی از صفحات کتاب‌های نویسندگان مطرح، طرح سوال‌های خلاقانه به‌ویژه سوالات فرا‌منطقی و… هر یک می‌تواند ما را در این گذار به دنیای شیرین نویسندگی پیوند دهد.
    آن قدر این مطالب با نثر و زبان شیرین و ساده و قابل فهمی نوشته‌شده که شما را ناخودآگاه به دنبال خود می‌کشاند.
    پشتکار ما در نوشتن و اجرای مو‌به‌موی توصیه‌های استاد کلانتری و مطالعه‌ی مقالات ایشان و به بیانی دیگر، گوش سپردن به توصیه‌ی حضرت حافظ در این بیت، بسیار راه‌گشا خواهد بود.
    《سعی نابرده، در این راه به جایی نرسی
    مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر》
    با نگارش این یادداشت، خواستم با بیان قاصرم، شاید تنها سر‌سوزنی از زحمات گرانقدر استاد شاهین کلانتری را در طی رسیدن به آرزوی‌دیرینه‌ام در مسیر نویسندگی، قدردانی نمایم.
    (روزتان مبارک استاد)
    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    1. خانم جلوانی نازنین و مهربان
      بی‌اندازه لذت بردم از این پیام پر از زیبایی و مهر شما.
      شما در همین مدت کوتاه نشون دادید که چه جدیت و ذوق درخشانی در نوشتن دارید.
      بی‌صبرانه مشتاق درخشش روزافزون شما هستم.

  6. سه جمله‌ اندر بزرگداشت مقام شامخ استاد و آموزگار

    آموزگارم، با سعه‌ی صدر و بس بی‌حاشیه و بی‌توقع، مسیر وصول به آمال و آرزوهایم را نشانم‌داد ولی ای داد از بی‌حاصلی و بی‌خبریم!

    معلم، شمع وجود الهام‌بخشش، در حال روشن نمودن جاده‌ی پرفراز‌و‌نشیب زندگی‌مان است.

    با گردیدن دیوانه‌وار و عاشق‌گونه به دور شمع وجود پر‌مهر آموزگار، گرمی کلام‌و گفتارش را به عمق روح و جانمان، پیوند زنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *