- کلمهی «کلافه» را پیشتر بهدقت لمس نکرده بودم. کلاف، کلاف سردرگم، کلافگی. مثل کلاف سرخی که افتاده روی اسفالت، زیر خورشید رنگ باخته، خاکی شده. مثل کلاف درازِ فیلم «خانهیی روی آب». دیدهیی این فیلم فرمانآرا را؟ همه کلافیم، همه کلافهییم. مکلف به کلافگی.
- بگو درخت را. بگو از درخت را. از درخت بگو را. را بگو از درخت از را. از درخت را را. از را به را درخت را… گاهی هذیانهایی به این سیاق مینویسم. خر سوار شدهیی؟ دیدی خرسوارها برای رام کردن خر نامآواهایی را تکرار میکنند؟ زبان خر است. تکرار برای رام کردن این خر است. اما این خر رامشدنی نیست. خیال میکنی. تکرار وحشیترش میکند، خرش نمیکند، خرترش میکند. انگار در تکرار (تکرار با کمی دگرگونی) زبان به رهایی میرسد، انگار با هر تکرار بندی از زبان میگسلی. انگار در تکرار است که درمییابی با زبان چه کنی.
- جمله راه میافتد. راه از جمله میافتد. من از چشم دماغم میافتد. دستم از چشم پام. در هذیان به رهایی میرسم. و به تو که میخوانی میگویم اینها همه بهانهییست برای بازی با کلمه و جمله. اینها همه جلز و ولز کلمات در ماهیتابهی کلهی من است. اینها هم خستگی از استبداد زبان روزمره و قواعد دستوپاگیر آن است. بگذار هذیان بنویسیم و خستگی در کنیم.
5 پاسخ
هذیان خودنوشت خوب است اما امان از هذیانهایی که دیگران برایت مینویسند. نکته اینجاست که فکر میکنند خیلی متفکرانه اظهارنظر کردهاند اما وقتی هذیانشان را کالبدشکافی کردی، سم درونش آشکار میشود. آن کامنتنویس سمی را خاطرتان هست. دیروز بعد از دو هذیانگویی در سایتم، اژدهاگونه جوابش را دادم. معتقدم سکوت در مقابل این افراد حدی دارد و جایی باید جلویشان ایستاد. حداقلش این بود که دیگر برایم کامنت نخواهد گذاشت.😁
راست میگویند ادب آداب دارد. همه چیز آداب دارد. رفاقت، همکاری، زندگی مشترک و حتا کامنت گذاشتن. آدابش را رعایت کن و در جهت بهتر شدنش بکوش. این روزها فکر میکنند بهم زدن آداب هرچیزی نشان پست مدرنیسم و خلاقیت است. خیر جانم! زمانی درست است که بهتر شود، ارتقا پیدا کند، ادبی بهتر جایگزین آداب قبلی گردد. نه اینکه به قهقرا برود. از کلمات سخیف و خلاصه در چت و خراب کردن زبان بگیر تا هر هذیانی از دهانشان درآمد، در هرجایی گفتن. والا هذیانگویی هم آداب دارد. مثل همینی که اینجا نوشتید.
متأسفانه اون آدمی که میگی یه «ترول» خستگیناپذیره و بعد سالها نفرتپراکنی، هیچ نمیخواد یک ذره تغییر کنه.
استاد جان شما که به این گونه مینویسید خیال ما هم راحت میشود از هذیانگویی دائم.
استاد جان ذهن خر است. با هیچ چیز هم خر نمیشود. مگر با کشتن.
استاد جان ذهن حراف را باید با یک تیر خلاص کرد.
هر چند به مانند اژدهای هفت سر هر بار سر بر میآورد اما در نهایت باید کشت این هیولای هفت سر را.
ارادتمندم اعظم خانم همیشه نازنین.
سلام وعرض ادب
نوشتن گاهی درقالب هذیان، بگذار ذهن
با حرص و ولع همه چیز را ببلعد.
بگذار زنبور ییلاق ذهن به همه جا سرک بکشد. بگذار کلمات هذیان لبه ناصاف اندیشه ذهن را کشف کند. حس های خاموش اندیشه را روشن کند.مرزهای منطق واستدلال رادرهم شکند.تا روح اندیشه درکشتزار کلمات خودرا بپروراند.
هذیان نوشتن یعنی همه چیز، بی هیچ قید و شرط ، میان نوشتن و زندگی و ذهن ، فاصله ای نیست این هذیان نویسی وبازی با کلمات بزرگ اندیشیدن است .شفاف دیدن تمام شکلهای کلمات ، بی پروا بودن ذهن، ناپدید شدن تمام حد ومرزها است.
خیلی خیلی لذت بردم از هذیان نویسی، بازهم بنویسید …