- اگر و فقط اگر بخواهم برای یک چیز ابراز پریشانی کنم «کم نوشتن» است، اگر به گذشته برگردم بسیار بسیار بیشتر مینویسم و اکنون بیش از هر چیزی پی تدبیری برای بیشتر نوشتن هستم.
- «من». یک من قلنبه بنویس وسط صفحه. یک خط گرد هم بکش دورش. بگذار این من بزاید، هر کلمهیی که دوست دارد بزاید. هر روز این کار را بکن. ببین این «من» هر روز چه چیزهایی برای گفتن. این «من» را در پیوند با تمام چیزهایی که میبینی قرار بده. منت را انقدر بزن به چیزهای دیگر تا جرقه بزند. به جرقهها نگاه کن. کدام پررنگتر است؟ کدام چشمگیرتر است؟ با آن «من» آتش به پا کن.
- آزادنویسی امروزم را در قالب تمرین «۱۰۰ جمله» پیش بردم. امتحانش کنید. ردخور ندارد که جواب میگیرد. گاهی فقط با همین ۱۰۰ جمله است که دوباره شور و نشاط نوشتن تجربه میکنم.
- در ویدیوی امروز اهل نوشتن، به بهانهی نگاهی به کتاب «باید به کسی میگفتم که اینجا بودهام» از جستارنویسی گفتم. اما اینجا کمی دربارهی عنوان قشنگ کتاب علی معتمدی بگویم. اصلن انگار این اسم انگیزهی بسیاری ما از نوشتن را خلاصه میکند؛ مینویسیم چون حس میکنیم باید به کسی میگفتیم که اینجا بودهایم. عنوان دوم کتاب هم مکمل خوبی برای عنوان اصلی است: «چند روایت دربارهی نبودن، تنهایی، دیدن، خانه و دوست داشتن» یعنی زندگی، همهی چیزهای مهم زندگی که باید از آنها نوشت.
- بعد دیدم مریم، این سلطان یادداشتنویسی در کلوزفرزندز اینستا، هم امروز چیزی دربارهی جستارنویسی هوا کرده. دقتنظر او را همیشه تحسین میکنم. بخوانیم: فواید جستارنویسی
4 پاسخ
از وقتی نوشتن روزانه را شروع کردم همیشه با خودم میگویم چرا قبلا نمینوشتم؟ چطور میتونستم ننویسم؟ وقتی نمینوشتم چکار میکردم؟
اگه از سالها مینوشتم چقدر خوب بود. اما الان مینویسم مهم نیست چی. مهم نیست ارزش نوشتن دارن یا نه فقط مینویسم.
نوشتن شده یکی از واجبات زندگیم. و باید بیشتر و بیشتر و بیشتر بنویسم.
یادداشتهاتون کلی انگیزه بهم میده برای نوشتن.
ممنون که باعث شدین نوشتن و شروع کنم.
دوباره نوشتن و شروع کنم.
آفرین ندا جان. به خاطر رسیدن به این حس بهت تبریک میگم.
این درک خیلی مهمه، اینکه آدم حس کنه زندگیش بدون نوشن چقدر به فنا بوده.
یک: من اما مرور نوشتههایم را به بیشتر نوشتن ترجیح میدهم.
دو: یکبار یک دفتر را با نوشتن روزانۀ 100 جمله به پایان رساندم. دوباره شروع میکنم؛ این بار توی موبایلم، چون یک قلم لمسی خریدهام و خودم را راحت کردهام.
سه: ویدیوهای شما را مدت زیادی است که دنبال نکردهام. حتما این یکی را میبینم. دوست دارم یادداشتهای سایتم را به سمت جستارنویسی ببرم.
چهار: خواندن این مطلب روی انگیزهام برای جستارنویسی بیتاثیر نبوده است.
پنج: کِی بشود که نوشتههای من، نظر شما را جلب کند:»
به به. دمت گرم.
من همیشه با لذت میخونم نوشتههاتو. و خوشحالم که تصویرسازی رو هم چاشنی کارت کردی.