- روز از نو روزیدن از نو.
- بعد قرنی امروز نظرات اینجا را جواب میدهم. باور کن.
- یک دفترچه کنار گذاشتهام و لابلای کارها چند لحظه وقت میگذارم و همهی احساساتم را توصیف میکنم.
- جولی اسمیت در کتاب «چرا تا حالا نمیدانستم» مینویسد: «یافتههای پژوهشی نشان میدهند که ما ابزار قدرتمندی به نام زبان داریم که میتوانیم از آن در شرایط دشوار زندگی استفاده کنیم. هر چه بیشتر کلمات جدیدی برای فرق گذاشتن بیان احساسات یاد بگیرید، مغز شما نیز گزینههای بیشتری برای درک و فهم و فهم احساسات و عواطف مختلف خواهد داشت. وقتی برای برای احساسات نامهای دقیقتری داشته باشید، این مسئله به تنظیم احساسات شما کمک میکند و در نتیجه به طور کلی باعث تقلیل استرس در ذهن و بدنتان میشود.»
- وقتی با سختترین قسمت یک کار مواجه میشوی میتوانی به خودت بگویی: «ببین، سایر مشتاقان انجام این کار هم به همین دشواریها برمیخورند، پس من این این سختی را به جان میخرم، و همین عاملِ تمایز، مرا به دستاوردهای متفاوتتری میرساند.» چنین نگرشی بارها نجاتم داده و محرکم بوده؛ برای مثال من از اجرا و ضبط ویدیو لذت میبرم، اما در لحظات پیش از ضبط دچار چنان استرس و افکار ناجوری میشوم که به زمین و زمان لعنت میفرستم، درست در همین لحظههاست که به خودم میگویم: «آفرین، این یعنی کارِ درست. اگر برای تو سخت است، برای دیگران هم سخت است، پس انجامش بده که نتیجه در همین است.»
- بیش از آنکه مشکلم «حالا چی بپوشم؟» باشد، «حالا چی بخورم؟» است. چی بخورم که سالم باشد؟ چی بخورم که از انرژیام نکاهد و بر آن بیفزاید؟ و مهمتر: چی در دسترس است برای خوردن؟
- عصری سر به کتابفروشی عباس زدم. یک نسخهی چاپ از «حجم سبز» سهراب سپهری چشمم را گرفت و خریدمش. جلدش چندان ترتمیز نیست، ولی من همین چرکیاش را دوست دارم.
- روی میزم دوباره پُر شده از کتاب. معمولن دو روز بیشتر خلوت نمیماند و بعد دو ماه طول میکشد تا دوباره خالی شود. رندی گفته بود: «درست میگویید که میزی شلوغ نشانهی مغزی شلوغ است، اما یک میز تُهی نشانهی چیست؟»
- دومین جلسهی کارگاه ۱۰۰ داستان هم خوب پیش رفت. من شیفتهی انرژی فراوانی هستم که در این کارگاه در جریان است. ۱۰ روز اول همراهی خوب بچهها در تمرین پیش رفت. یعنی روزی میرسد که صدمین دورهی ۱۰۰ داستان را هم برگزار کنیم؟ دوست دارم ۱۰۰ داستان جریانی مداوم باشد برای شاخت داستان کوتاه و بردن نهایت لذت از خواندن و نوشتن آن. اگر عمرم به دنیا باشد حتمن این جریان را حفظ میکنم، اگر هم مُردم، یکی از شما ادامهاش بدهید.
- ویدیوی امروزم در یوتیوب دربارهی اهمیت نامگذاری دقیق و متنوع احساسات و نقش پررنگ آن در بهبود روان است. پیوند: نوشتاردرمانی
13 پاسخ
سلام استاد روزتون بخیر
در راستای مطالبی که امروز نوشتید من هم تجربه کوچکی دارم .
البته تقریبا موقعیت را خودم در دامن خودم گذاشتم .
در سال جدید به خودم قول دادم هر طور که شده هر روز متنی در کانالم منتشر کنم .
متنی در حد یک خط
متنی بی ربط و حتی چرت و پرت
ولی منتشر کنم تا ترسم از این موضوع بریزد .
در حال حاضر نوشتن و انتشار کمی برایم آسان تر شده است .
به نوعی جزئی از کارهای روزانه ام شده است و حس می کنم این یکی از درست ترین کارهایی است که می توانستم برای خودم انجام بدهم .
ازتون بابت انگیزه و انرژی که به ما می دید خیلی خیلی ممنونم . سایتون مستدام باشه
خدا شما رو برای ما حفظ کنه . 🙏🙏🌷🌷
به به رعنا خانم نازنین
حتمن اینجا بیشتر بنویسید برام.
اتفاقن کانالتون رو مدام میبینم و لذت میبرم از اینکه فعالانه مینویسید.
تو هر ساعتِ شبانهروز، لابهلای نوشتنام میام اینجا و سَرَک میکشم. با اینکه میدونم همیشه آخِرشب میای و یه یادداشت میذاری؛ ولی من مثل عاشقای خُلوچِل، شیش صبح هم که مشغول نوشتن باشم، بازم میام اینجا و دزدکی چشمم رو یه دور میدم. میگم نکنه شاهین دنگش گرفته باشه و یه چیزِ تازه گذاشته باشه.
امروز عصری که اومدم و دیدم یادداشت جدید گذاشتی، اونم با هایلایتای خوشگل زرد و قرمز، به خودم گفتم: دیدی، دیدی پسر، وسطِ روز دنگش گرفت و نوشت؟ پسر، تو همچین ساده و سفیه هم نیستی، به سرک کشیدنات ادامه بده، شاید نوشت و از این خماری درت آورد.
بذار یه جور دیگه بگم. شاهین، تو برا ما کلمهبازا مثه “ساقیا” میمونی. ساقی، ناموساً (اگرچه غلطه هم گفتنش و هم به کاربردنش با تنوین؛ ولی) جنسمون رو بیشتر جور کن.
دمت گرم.
سلام علی نازنین
چه وبلاگ قشنگی داری.
موضوعات وبلاگت رو دوست دارم. نثرت هم تمیز و شیرینه.
از این پس بیشتر بهت سر میزنم.
سلام
من از جنوب ایران هستم،چند روزی هست دارم یادداشت ها، و چنل یوتیوبت را دنبال میکنم ، من را به نوستالژی دوران مدرسه برد،آن روزها خلوتم را با ” حضور خلوت انس” افتتاحیه مجلی ادبی گردون پر می کردم ، از این طریق من با نویسنده ها، شاعران و مترجمان و جریانات ادبی مختلف آشنا شدم ، که این برای من هم گنج بود هم تحفه.
……….
وقتی خواستم یک مقاله را ترجمه کنم ، در نثر احساس کردم روان نیستم ، و رهایش کردم.ولی عاشق داستان های متون تاریخی بودم ،نه خود تاریخ ،دوست دارم داستان خودم را بنویسم
چه کتابی می توانی به من توصیه کنی ،
می توانم دوره ات را بخرم فقط بتوانم دانلودش کنم چون احتمالا نتوانم در دوره شرکت کنم .
یک دنیا تشکر
سلام لطیف عزیز
کتابها بیشماره و موضوعات بسیار متنوع.
پیشنهاد من اینه که خودت در بین مطالبی که نوشتم کتاب مناسب رو پیدا کنی.
چند سال پیش در فهرست زیر بخشی از کتابها رو پیشنهاد دادم:
فهرست کتابهای آموزش نویسندگی
اگر کتابی در زمینه نگارش یا فن نویسندگی
سلام استاد عزیز امیدوارم حال دلتون خوب باشه. میگم حال دل، چون وقتی دلمون خوش باشه، همه چیز به خودیِ خود خوب پیش میره. آخر متنتون نوشتید 《اگر من مُردم یکی از شما ۱۰۰ داستان را ادامه بدهید》🙄 آخه کی پیدا میشه که به خوبی شما این دورهها رو برگزار کنه؟ و حتی تصور اینکه یکی مثل شما از این دنیا کم بشه هم سخته. من سعادت شرکت تو این دورهی خوب رو نداشتم، اما با توجه به شرکت در دورههای دیگه، میدونم که ۱۰۰ داستان هم خیلی عالیه. دیروز وقتی خانمی که مدیر مدرسه بود ازمن سراغ یه استاد خوب برای آموزش نویسندگی رو گرفت، من با اطمینانِ زیادی شما رو معرفی کردم. گفتم شاهین کلانتری شما رو به منابعی وصل میکنه که در مسیر نوشتن به اون نیاز داری. یک لحظه احساس خوشبختی کردم که تونستم شما رو پیدا کنم و تا به امروز از آموزشهای خوبتون بهره ببرم. اینکه آدم بعد از گرفتن آنچه برای ادامهی مسیرش لازم دارد، چقدر موفق عمل میکند، به خودش بستگی داره. به اینکه چطوری از اون منابع استفاده کنه. در حال حاضر من داستان کودک مینویسم و امیدوارم یه روزی برسه وقتی رفتید کتابفروشی به کتاب منم بربخورید و از سر کنجکاوی چند برگی از اون رو ورق بزنید.
سلام به روی ماهت گیابند بینظیر
چه خوشحال شدم از دیدن اسمت در اینجا.
تو یکی از بهترین و بااستعدادترین افرادی هستی که در این سالها شناختم.
بیصبرانه مشتاق روزی هستم که کتاب زیبای تو رو بخونم.
سلام به نظرم این مطلبی که نوشتهام میتواند نکتهای مفید به این متن پرفایده بیافزاید.
https://fatemehebrahimi.ir/words-for-different-feelings/
سلام به روی ماهت فاطمه جان
دیروز چقدر خوشحال شدم از دیدنت.
و چه خوشحالم که داری دورهی نوشتاردرمانی برگزار میکنی.
من بیشتر استاد جان.
زیر سایهی شما ایشالا مستمر و بهتر پیش برم
سلامت باشی فاطمه جان.