همنوایی روزانه‌ی ارکستر واژه‌ها

  1. قلق خوب کار کردن را در تعطیلات بهتر به دست می‌آورم. با اینکه در روزهای غیرتعطیل هم افسار کارم کامل دست خودم است اما حال و هوایی در روزهای تعطیل هست که در روزهای دیگر سخت به چنگ می‌آید.
  2. به خیال من بخش اساسی موفقیت آدم به این بستگی دارد که آیا در عمل به «گذشته گذشته است» پایبند است یا نه. نمود پایبندی عملی به این نکته اینگونه است: باور به اینکه تحت هر شرایطی می‌توان دوباره از صفر شروع کرد، بدون غرق شدن در حسرت گذشته. موضوع را با مثالی دم‌دستی بهتر می‌توان شرح داد: پس‌انداز. فرض می‌کنیم شما تاکنون هزار تومن هم پس‌انداز نکرده‌اید. حالا عید شده و باز فاز پس‌انداز برداشته‌اید اما افسوس می‌خورید که چرا زمانی که مثلن طلا ارزان‌تر بود پس‌انداز نکردید که حالا کیفش را ببرید. همین می‌تواند دلسردتان کند و بگویید حالا چه فایده دارد پس‌انداز؟ دقیقن همینجاست که باید پایبندی عملی به «گذشته گذشته است» را نشان داد. یعنی با خودت بگویی: «خب حالا هر چی شده شده، من که احمق نیستم به خاطر چیزی که توان هیچ تغییری در آن ندارم غصه بخورم، پس از همین لحظه، با وجود هر چیزی، دوباره از صفر شروع می‌کنم.»
  3. دوباره رفتم سراغ «همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوبها» و یک نفس خواندمش. هنوز رمان جاندار و قابل توجهی‌ست، به‌ یک دلیل مشخص: زبان. فارسیِ رضا قاسمی در این رمان آن‌قدر ظریف و پویا و پرمایه است که ماندگاری اثر را تضمین می‌کند. حتا اگر موضوع داستان را دوست نداشته باشید یا سیر و ساختار آن را به‌خوبی درک نکنید، باز هم ضرر نمی‌کنید، به‌خاطر همین «زبان» که گفتم.
  4. در کانال تلگرام مدرسه نویسندگی برنامه‌ی تازه‌یی شکل گرفت که پیشنهاد می‌کنم شما هم به آن بپیوندید:

به چالشی تازه می‌اندیشم:

اینکه هر روز با نویسنده‌یی تازه آشنا شویم و اینجا به هم گزارش بدهیم.

برای مثال آخر شب بیاییم بگوییم: «امروز با فلان نویسنده و آثارش بیشتر آشنا شدم و درباره‌ی او متوجه فلان نکته و فلان نکته شدم.»

مزایای چنین کاری بسیار است، از جمله‌اند:

-گسترش دنیای ذهنی‌مان با شناخت نویسندگان دیگر

-ایجاد بهانه‌یی برای تنوع بخشیدن به علایقمان در نوشتن

-نوعی تولید محتوای سودمند و کمک به سایر دوستانمان

دوست دارید این کار را شروع کنیم؟

 

10 پاسخ

  1. سلام سلام

    این چالش جدید عالیه. امیدوارم بتونم در این مسیر استمرار داشته باشم. دلم می‌خواد برای رسانه‌هام هم از این ایده استفاده کنم. به نتایج بلندمدتش که فکر می‌کنم سر ذوق میام.

  2. سلام استاد. صبح بخیر.
    من یه سوال خیلی مهم داشتم.
    ظریف و پویا و پرمایه در این عبارت یعنی چی؟
    فارسیِ رضا قاسمی در این رمان آن‌قدر ظریف و پویا و پرمایه است که ماندگاری اثر را تضمین می‌کند.
    چطور می‌توان فارسی را ظریف و پویا و پرمایه نوشت؟

      1. در حال خوندنش هستم. و اتفاقا داستانش جذبم نکرد و بخاطر توصیه‌ی شما که به لحاظ زبانی حرفی برای گفتن داره دارم ادامه‌اش می‌دم. ولی این نکاتی که شما ازش می‌گید رو من برداشت نکردم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *