این دو

  1. سرانجام کمی استراحت کردم. به‌زور جلوی خودم را گرفتم برخی کارها را نکنم. البته همین امروز هم حواسم به کارها بود. لپ تاپ کنارم بود و مدام می‌نوشتم. طرح‌های متقاضیان دوره‌ی ۱۰۰‌ داستان را هم در طول روز بررسی کردم. ۱۰۰ داستان از جدی‌ترین پروژه‌های مدرسه نویسندگی در سال جاری است.
  2. به‌تازگی ویدیویی هوا شده از جشن هنر شیراز که حسابی دیدنی‌ست. خصوصن بخش‌های مربوط به رضا براهنی: لینک
  3. به جای چک کردن‌های گاه و بی‌گاه موبایل، هر بار که بین دو کار وقفه‌یی پیش ‌آمد کمی نوشتم. تفاوت در این است که اولی هر بار ذهنت را پریشان‌تر می‌کند، دومی اما به آن نظم و شفافیت می‌بخشد.
  4. این حرف پیام ناصر تأمل برانگیز است: «تنها چیزی که واقعن ارزش دارد وقت بگذاری و آن را بشناسی ذهن خودت است.» و نوشتن یعنی کوشش برای شناخت ذهن خویش.
  5. امروز به شکسته‌نویسی و کاربردها و ظرفیت‌های آن بیشتر فکر کردم. افکارم اما چندان سامان نیافته که حالا دقیق‌تر درباره‌ی آن بنویسم.
  6. پیاده‌ رفتم پی قهوه و باز به دو نتیجه‌ی تکراری رسیدم که هنوز به نظرم مهم‌ترین مسئله و اولویت شخصی من است: ۱) بیشتر بنویسم. ۲) بیشتر پیاده‌روی کنم. یقین دارم که با افزودن به حجم این دو سایر بخش‌های زندگی‌‌ام نیز بهبود می‌یابد. من باید بیشتر بنویسم و بیشتر راه بروم. بیشتر بنویس و بیشتر راه برو. بیشتر راه برو و‌ بیشتر بنویس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *