- سرانجام کمی استراحت کردم. بهزور جلوی خودم را گرفتم برخی کارها را نکنم. البته همین امروز هم حواسم به کارها بود. لپ تاپ کنارم بود و مدام مینوشتم. طرحهای متقاضیان دورهی ۱۰۰ داستان را هم در طول روز بررسی کردم. ۱۰۰ داستان از جدیترین پروژههای مدرسه نویسندگی در سال جاری است.
- بهتازگی ویدیویی هوا شده از جشن هنر شیراز که حسابی دیدنیست. خصوصن بخشهای مربوط به رضا براهنی: لینک
- به جای چک کردنهای گاه و بیگاه موبایل، هر بار که بین دو کار وقفهیی پیش آمد کمی نوشتم. تفاوت در این است که اولی هر بار ذهنت را پریشانتر میکند، دومی اما به آن نظم و شفافیت میبخشد.
- این حرف پیام ناصر تأمل برانگیز است: «تنها چیزی که واقعن ارزش دارد وقت بگذاری و آن را بشناسی ذهن خودت است.» و نوشتن یعنی کوشش برای شناخت ذهن خویش.
- امروز به شکستهنویسی و کاربردها و ظرفیتهای آن بیشتر فکر کردم. افکارم اما چندان سامان نیافته که حالا دقیقتر دربارهی آن بنویسم.
- پیاده رفتم پی قهوه و باز به دو نتیجهی تکراری رسیدم که هنوز به نظرم مهمترین مسئله و اولویت شخصی من است: ۱) بیشتر بنویسم. ۲) بیشتر پیادهروی کنم. یقین دارم که با افزودن به حجم این دو سایر بخشهای زندگیام نیز بهبود مییابد. من باید بیشتر بنویسم و بیشتر راه بروم. بیشتر بنویس و بیشتر راه برو. بیشتر راه برو و بیشتر بنویس.