به شوق شوقیدن

  • دو کلمه‌‌ی تازه به ده کلمه‌ی محبوبم افزوده‌ام: ایران و جمله. بگذار ببینم اصلن چی بودند این ده کلمه: نوشتن، خلوت، آینده، عشق، کتاب، کلمه، شب، باران، ایران و جمله. (فهرست سالیان پیش). هم شکل این کلمات را دوست دارم هم مفهومشان را. یعنی شکلشان را به خاطر مفهومشان دوست دارم؟‌ نمی‌دانم.
  • هر چی جلوتر می‌روم و مشغله‌هایم بیشتر می‌شود، بیشتر به اهمیت خرد کردن کارها و انجام آن‌ها در مدت زمانی طولانی‌تر پی می‌برم. شاید این تنها راه انجام برخی پروژه‌های جاه‌طلبانه باشد، وگرنه ممکن است بعضی ایده‌ها و اهداف دایورت شود به قرن بیست و دوم. خرد کردن کارها امید و انرژی نابی در پی دارد. می‌بینی داری برای کاری که دوست داری قدمی برمی‌داری،‌ هرچند کوچک.
  • فکر می‌کنم بخشی از شادی‌ام را مدیون معاشرت روزانه با آدم‌هایی سرشار از شوقم. یعنی به شوق دیدن شوق آن‌ها کار می‌کنم. شوق خواندن، شوق نوشتن، شوق کمک‌رسانی.
  • جلسه‌ی ششم کلاس تولید محتوا درباره‌ی «فرمول‌نویسی». البته نه فرمول ریاضی. حرف درباره‌ی استفاده از شکل فرمول‌ برای بیان مفاهیم بود. فردا فهرست فرمول‌های خودم را در سایتم هوا می‌کنم.
  • در حرکت کلمات از «فرهنگ موضوعی فارسی»، کار درخشان بهروز صفرزاده، گفتم. به‌نظرم به خاطر طبقه‌بندی موضوعی بیش از هر فرهنگی برای یک نویسنده مفید است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *