نیروی نوشونده

  • درگیر نوشتن دو-سه مقاله‌ی بلندم، بنابراین کم‌تر می‌رسم در اینجا بنویسم.
  • انگار با نوشتن به نیروی نوشونده‌یی دست می‌یابی که با هیچ کار دیگری نمی‌توان به آن دست یافت.
  • نیمه‌شب است. راضی‌ام از روزم. وقتی دوروبرم خلوت‌تر است بهتر کار می‌کنم. در تنهایی متهورتر عمل می‌کنم.
  • در وبلاگ اصلی‌ام نوشته‌ی تازه‌یی هوا کردم تا ایده‌های کلیدی‌ام در یک دهه‌ی اخیر را فهرست‌وار نشان بدهد. بخشی از دو-سه ماه آتی را می‌گذارم برای تکمیل این مطلب.
  • دارم فیلم آخر لانتیموس را می‌بینم. فیلم‌های او را درجه‌یک و شاهکار نمی‌توان خواند، اما بی‌باکی‌اش در ساخت موقعیت‌های نو تحسین‌برانگیز است.
  • به این نتیجه رسیده بودم و باز هم رسیدم که خواندن آثار برخی نویسنده‌ها بیشتر محرک یادداشت‌نویسی است، و این لزومن به معنی کیفیت بالای آثار آن‌ها نسبت به دیگران نیست. ممکن است شاهکار نثر را بخوانی و ذره‌یی حس یادداشت‌نویسی پیدا نکنی، اما نثر متوسطی فوری هُلت بدهد سمت نوشتن. در نثر باید نوعی رهایی و پُر‌گوییِ هنرمندانه باشد تا نطق خواننده را هم باز کند. سفرنویسه‌های بهمن فرسی یادم افتاد که همیشه میلم به روزانه‌نویسی‌ را دوچندان می‌کنند.
  • جلسه‌ی اول دوره‌ی نویسندگی خلاق امروز برگزار شد. آنقدر بهم خوش گذشت که نمی‌دانم از کجایش بگویم. ولی خوشحالم که بعد از حدود شصت دوره، نه‌تنها از شوقم کاسته نشده که هر بار میل بیشتری برای به‌روزرسانی و اجرای مجدد کلاس می‌یابم. یک نکته‌ی شیرین دوره هم دیدار با دوستانی‌ از دوره‌های قبل است که دوباره شرکت کرده‌اند. اینکه آن‌ها در جریان تغییرات تازه‌ی دوره قرار می‌گیرند حس خوشایندی دارد.
  • یک لایو تازه هوا کردم و از نوشتن درباره‌ی غذا و غذاخوردن گفتم. ویدیوی آن‌ در پیجم ذخیره شد.
  • به حرکت توسعه‌ فردی برگشتیم. امشب با اشاره به کتاب «راهنمای رستگاری در جابلقا» از نگارش نوع متفاوتی‌ از کتاب‌های خودیاری صحبت شد.
  • دو تا متن کوتاه در کانال تلگرام مدرسه نویسندگی هوا کردم. وقتی چیزی اختصاصی برای کانال می‌نویسم حسم به آن بهتر است. این هم نکته‌یی‌ست: تولید محتوای اختصاصی برای هر رسانه باعث می‌شود آن را جدی‌تر بگیریم، حسی که با بازنشر نوشته‌های وبلاگی‌ام در کانال اصلن تجربه نمی‌کنم.
  • امروز چند تا کتاب خوب هم پیدا کردم، از جمله دفتر شعری از عبدالحسین مجیدکفائی که فقط یکبار در سال ۵۸ در پاریس چاپ شده. یک نقاشی از شاعر هم وسط کتاب آمده که دیدنی‌ست.
  • و قهوه چه خوب است اگر بهنگام نوشیده شود.

2 پاسخ

  1. استاد جان آن حسی که با خواندن یادداشتهای دیگران در شما ایجاد می‌شود و شما را به نوشتن ترغیب می‌کند برای من با خواند یادداشتهای شما ایجاد می‌شود.به محض خواندن نوشته‌های شما دست به قلم شده می‌نویسم. گویی نوشتن به این سبک آدم را به گفت‌و‌گو وا می‌دارد.

    من در چهلمین دوره‌ی نویسندگی خلاق افتخار حضور داشتم و گاهی اوقات وسوسه می‌شوم در کلاسهای جدید آن هم شرکت کنم.

    اینکه فرمودید در هر رسانه موضوع اختصاصی نوشته شود هم ایده‌ی خوبیست آن را به کار خواهم برد.

    قهوه، قهوره را ترک گفته بودم. دوباره آغازیدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *