نمیبیند. نمیرود. نمیشود. نمیخواهد. نمیسازد. نمیکشد. نمیتواند. نمینوازد. نمیپاشد. نمیداند. نمیفهمد. نمیتازد. نمیشیند. نمینازد. نمیگذارد. نمیپوشد. نمینالد. نمیگوید. نمیبازد. نمیبرد. نمیآید. نمیزند. نمیدارد. نمینویسد… نمیساخد. نمیپاخد. نمیساشت. نمیروشت. نمیپازت. نمیفاخت. نمیقازت. نمیغشد. نمیراخد. نمیثافد. نمیضاشر. نمیغوطر. نمیجالد. نمیچارپ.
گاهی هم مشق شب آدم این شکلی میشود.
پینوشت:
نوشتهی بالا یکی از بازیهاییست که گهگاه در دفترچههای شخصی انجام میدهم تا ترسم از نوشتن بریزد، تا ذهنم خالی شود، تا کلمات در دستم نرم شوند.
امروز با دو کلاس حضوری گذشت و خوب گذشت. فردا هم روز پُرکلاسیست.
دوست داشتم عنوان یادداشت امروز «در ستایش پُرکاری» باشد. دیر شد و نشد. با اینکه عملکردم همین حالا هم از نظر اطرفیانم نهایت پُرکاری حساب میشود، اما باز هم کم است. اسب قصهی «قطعهی حیوانات» بود که میگفت «من کار خواهم کرد، بیشتر و بیشتر»؟ بیژنی همیشه با این حرف سوژهام میکرد وقتی از شوقم برای پُرکاری میگفتم. یاد دورهی آنلاین «پُرکاری در خانه» بخیر. اولین دورهیی بود که بعد کرونا برگزار کردم. هنوز هم عدهی پیگیر برگزاری دوبارهی آناند. پرسش پایدار من: «چگونه میتوانم پُرکارتر بشوم؟» برای من افزایش کیفیت کار هم در همین واژهی پُرکاری مستتر است.
باید بهای سرحال بودن در فردا را بپردازم، یعنی بخوابم.
نمیخوابد. نمیخواهد. نمی…
یک پاسخ
سلام روز شب قشنگ بارانی ووپسا بارانی به کامتان
عصرگاه ادینه بارانی باخانواده نزدیک ۳۰۰ تا کلمه های این شکلی نوشتیم وچقدر لذت بردیم وچقدر خندیدیم وچقدر خرسند گشتیم از بودن کنار هم کم کمک خانواده رو بسیج کردم با کلمات بازی کنیم هرکس میزان سواد ادبیاتی خودش رو وسط اورد واز اطلاعات هم بهر ه جستیم
حالا بماند چه کلمه هایی سر زبونمون اوار شده بودند واصلا از رو نمی رفتند. از من اصرار به نوشتن از همسر جانم انکار
خلاصه بی تعلل نوشتم چون این کلمات هم حق ابراز شدن دارند و حق نوشته شدن …
همین یادداشتهاتون برام حکم کلاس ودرس واموزش داره
وتو هر یادداشت روزانه تون نکات خوبی دستم میاد
به امید روزایی که درخت نوپا میوه خوبی بدهد
زنده وپایدار باشید