تار و پود هر روز

☐بیدار شدم. حمام رفتم. صبحانه خوردم. عصبانی شدم. روانه‌ی دفتر شدم. قهوه نوشیدم. کتاب خواندم. امیدوار شدم. دنبال کار اداری رفتم. موتور سوار شدم. به هدفم رسیدم. پیاده‌روی کردم. غمگین شدم. لباس خریدم. در کتابفروشی پرسه زدم. ویرایش کردم. تخمه خوردم. ناامید شدم. اسلاید ساختم. تدریس کردم. امیدوار. بنگاه رفتم. عکس گرفتم. باز رفتم کتابفروشی. باز کتاب خریدم. ناامید شدم. شعر گوش دادم. گپ زدم. امیدوارم شدم. پست گذاشتم. ناامید شدم. امیدوار شدم. ناامید شدم. امیدوار شدم. ناامید شدم. امیدوار شدم. ناامید شدم. امیدوار شدم…

امید و ناامیدی تارپود روزها هستند. آخر شب باید بشمری ببینی کدام بیشتر بوده، همین که کفه‌ی امید قدری سنگینی کند کافی‌ست که ادامه بدهی و قدردان زندگی باشی.

☐در پاره‌ی بالا خبری از جزییات و تصویرسازی نیست. دلیل قطار کردن این جمله‌های گزارشی و کوتاه در کنار هم رسیدن به نکته‌یی‌ست که در انتهای متن می‌بینید. اما یک پیشنهاد دیگر برایتان دارم: گاهی که نوشتن یادداشت روزانه برایتان سخت می‌شود ابتدا به شیوه‌ی متن بالا عمل کنید. یعنی هر کاری که در طول روز کرده‌اید بیاورید در فهرستی از جمله‌های کوتاه. ولی به این کار بسنده نکنید، در گام بعدی هر جمله را گسترس بدهید. مثلن با خودتان عهد کنید تا دست‌کم ۵ جمله‌ در توضیح هر جمله ننوشته‌اید دست از نوشتن نکشید.

☐۲۳:۱۴. جمع می‌کنم بروم خانه. با یک کیسه پُر از کتاب‌های جدید. حتا اگر یک جمله از هر کتاب هم بخوانم کافی است.

☐شاید درست همان زمان که گمان می‌بری نیروی نوشتن نداری،‌ بهترین چیزها را بنویسی، اگر همت کنی و با یک جمله راه نوشتن را باز کنی. همه چیز با یک جمله‌ی ساده شروع می‌شود.

☐این هفته باید برای هدفی بزرگ قدمی کوچک بردارم، که اگر بر ندارم یعنی بزرگی هدفم را باور ندارم.

نصرت رحمانی در شعری از دفتر «کویر» نوشته:

اشک می‌ریزم
بر لب دریای شعرم.

قبل از نوشتن، بعد از نوشتن

قبل از نوشتن:

بلد نیستی معنا بسازی. اگر هم بتوانی بسازی خیلی کُند و ناقص انجامش می‌دهی. بیشتر از دیگران معنا قرض می‌گیری.

بعد از نوشتن:

هم در یافتن و هم ساختن معنا توانمند می‌شوی. می‌توانی برای هر چیز ریز و درشت به‌سرعت معنایی دست‌وپا کنی. حتا اگر معنایی که ساخته‌یی عمق چندانی نداشته باشد، تکاپوی معناسازی برایت سودمند است.

شعاری برای مدرسه نویسندگی:

نوشتن برای یافتن راه‌های نو

یادآوری: 

دوره‌ی جدید کلاس آنلاین نویسندگی خلاق

کلماتی برای بیان بهتر احساسات و هیجانات:

  • خروشان
  • کامجویی
  • خو گرفتن
  • بیگانه
  • رمیدن
  • تباهی
  • فرجام
  • جان‌فرسا

نوشتن و بی‌تفاوتی

نوشتن کمک می‌کند تا به خیلی از جدل‌ها و جنجال‌های روزمره بی‌تفاوت باشی. بی‌تفاوتی به این معنا که شهوت آن را نداری که درگیر بحث‌های شفاهی جفنگ بشوی و زور بزنی حرفت را به دیگران بباورانی. نوشتن در دل این جدال‌ها به تو وعده می‌دهد که اگر سکوت کنی و فقط ناظر باشی، در خلوت،‌ پاداشت را با ایده‌ها و تأملات عمیق‌تر خواهد داد.

جلسات آموزشی امروز:

  • با من بنویس

جلسه‌ی امروز را توی پارک برگزار کردم. وسط راه بودم و چاره‌یی جز این نبود. از نوشتن دو ماجرای مستقل و موازی در یک داستان گفتم. قرار شد در هر خط داستان، یک شخصیت هدفی را سرسختانه دنبال کند. در نهایت می‌توانیم هر دو ماجرا را در انتهای داستان به هم برسانیم. این تمرین  مقدمه‌یی‌ست تا در جلسات آتی به ساختارهای پیچیده‌تر فیلم‌نامه‌نویسی برسیم.

  • حرکت کلمات

بحث ناب فعل. باز هم با مثال‌های متنوع به فعل پرداختیم. این نوع کوشش جدی و دقیق برای گسترش دانش زبانی همان چیزی‌ست که جایی خالی آن را همیشه در فضای آموزش نویسندگی در ایران حس می‌کردم.

در یک دفترچه یادداشت خوب چه می‌گذرد؟ 

دفترچه‌ی خوب جایی برای کلمات تازه و آزمایش آن‌هاست. هر جا کلمه‌یی می‌بینیم که حس می‌کنیم فعالانه در گفتار و نوشتار به کار نبرده‌ایم،‌ یادداشت کنیم. اما به یادداشت‌برداری بسنده نکنیم. با هر کلمه‌ی نو چندین جمله بسازیم؛ جمله‌هایی با موضوعات و شکل‌های دستوری متفاوت.

پیوند روز

حافظ امروز:

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *