امضای_شاهین_کلانتری_قشقشه‌ی کلمات
قشقشه‌ی کلمات

چرا وب‌نویسی؟

☐عده‌یی نوشتن در وبلاگ را نفی می‌کنند به این دلیل که «کی دیگه وبلاگ می‌خونه؟ همه تو شبکه‌های اجتماعی‌ان.». در حالی که جذابیت و اهمیت نوشتن در وب دقیقن به همین خاطر است. توی وب لااقل تا مدت‌ها هیچ‌کس محل گربه هم به نوشته‌هایت نمی‌گذارد، برخلاف اینستا و توییتر و… که هر مزخرفی هم که بگذاری فوری کسی پیدا می‌شود که لایکی بزند و چیزکی بگوید.
می‌گویند در شبکه‌های اجتماعی متن با سهولت بیشتری به خواننده می‌رسد «یک بار فالو می‌کنن و تمام.» اما این هم از مزیت‌های سایت است که دسترسی را سخت می‌کند، نویسنده باید طوری خوب بنویسد که خواننده مشتاقانه سراغ وبلاگ او بیاید، نه اینکه بی خواست و زحمت نوشته‌ها جلوی چشمش ولو شوند.
این همه تأکید بر اهمیت وبلاگ‌نویسی (در سایتی با دامنه‌یی اختصاصی) دلایلی دارد فراتر از آنچه در بازاریابی محتوایی و دیجیتال به آن اشاره می‌شود. حرف دربار‌ه‌ی فردیت است. بدون فردیت نویسندگی بی‌معناست. با وصله‌پینه کردن خوانده‌ها و شنیده‌‌ها نمی‌توان چیزی به دنیا افزود. نویسنده بیش و پیش از نیاز به داشتن «اتاقی از آن خود*» به صدایی از آن خود نیاز دارد. این صدا با نوشتن در شبکه‌های اجتماعی بخت چندانی برای شکل‌گیری ندارد. پنداری این شبکه‌ها تو را همرنگ دیگری می‌خواهند و بی آن‌که بدانی با الگوریتم‌هایشان تو را به این سمت می‌برند که چیزی مانند دیگران بنویسی، چند تا لایک بگیری و باز همین کار را تکرار کنی.
اینجاست که نوشتن در وب نجات‌دهنده‌ی نویسنده است. برخی چیزهای به ظاهر ساده را دست کم نگیرید. مثلن همین یک‌شکل بودن صفحات در اینستاگرام را مقایسه کنید با نوشتن در وبلاگ‌ اختصاصی. آنجا تو در قالب از پیش‌تعیین‌شده‌ی اینستا می‌نویسی، اینجا اما همه چیز را خودت تعیین می‌کنی،‌ از فونت و اندازه‌ی مطلب گرفته تا حجم آن. اینستا نمی‌گذارد ۲۲۰۰ کاراکتر بیشتر بنویسی، در وب اما هر پست می‌تواند کتابچه‌یی باشد. توییتر از این هم بدتر. فراموش نکنیم که طولانی‌نوشتن برای تفکر عمیق ضرورت دارد، برخی مسائل فقط با هزاران کلمه نوشتن قدری شفاف می‌شوند. حرف درباره‌ی روده‌درازی نیست.
نکته‌ی مهم دیگر امکان لینک دادن روی برخی واژه‌ها و عبارات در وب است. کاری که به‌کل در اینستاگرام ناممکن است. امکان ایجاد پیوند در دل متن چنان ویژگی مهمی‌ست که سبب برتری وب‌نگاری به ارائه‌ی متن در قالب کتاب کاغذی می‌شود. اهمیت لینک‌دهی را در مقالات علمی و آموزشی به‌وضوح می‌توان دید (+).
و مهم‌تر: در وب می‌توانید یک مطلب را بسته به دریافت‌های تازه‌‌تان بارها و بارها بازنویسی کنید، در نوشتار کاغذی که چنین کاری ممکن نیست، مگر چند سال یک بار ویراست تازه‌یی از کتاب منتشر کنی که کند و هزینه‌بر است؛ اما در وب می‌توانی پنج سال مدام هر ساعت و روز و هفته و ماه چیزی به مقاله‌یی بیفزایی یا بکاهی. آیا این علاوه برای خواننده، برای خود نویسنده نیز فرصتی شگفت‌انگیز برای پویایی در آموختن نیست؟‌ آیا نوشتن در توییتر و اینستاگرام و تلگرام محرک و مشوق چنین کارهایی هست؟

*عنوان جستار معروفی از ویرجینیا وولف

☐احمدرضا نوشته:

«مدتی است يادداشت روزانه می‌نويسم. يادداشت‌هايم حالت گزارش روزانه پيدا كرده. اين وضعيت را اصلا دوست ندارم. چه پيشنهادی داريد؟»

پاسخ فوری:
۱. رمان خوندان بی‌اندازه مؤثر است.
پیشنهاد: رمان «قرنطینه» از فریدون هویدا
جزئی‌نگاریِ درون و بیرون در این رمان چنان دقیق است که نمی‌توان تحت تأثیر آن قرار نگرفت. بعد از خواندنش حتمن با توان و لذت بیشتری از جزییات زندگی‌ات خواهی نوشت.
۲. هر روز فهرستی از حواس پنج‌گانه را بگذار جلویت و تا می‌توانی توصیف کن:
امروز چه چیزهایی دیدم؟
امروز چه چیزهایی را لمس کردم؟
امروز چه بوهایی به مشامم خورد؟
امروز چه صداهایی شنیدم؟
امروز چه چیزهایی را مزه کردم؟

☐یکی از بهترین تمرین‌ها برای تبحر در نگارش غیرداستانی:
درباره‌ی یک موضوع استدلال کنید. نوشتن حداقل ۳۰۰ کلمه هم کافی است.
نوشته‌تان را منتشر کنید.
دو-سه ماه بعد، دوباره مطلبی درباره‌ی همان موضوع بنویسید (بدون نگاه به مطلب قبلی). استدلال قبلی را تکرار کنید. حجم متن هم می‌تواند مانند نوشته‌ی قبل باشد. حرف این است که یک موضوع واحد را هرازگاهی دوباره از نو بنویسید.
عین کاری که من در پاره‌ی نخست یادداشت امروز انجام دادم. بارها درباره‌ی اهمیت نوشتن در وب نوشته‌ام. غالبن هر بار استدلال‌هایی را تکرار می‌کنم. اما نکته‌ی جالب این است هر دفعه قدری در ساختار استدلالم تغییر ایجاد می‌شود. همینطور به کار گرفتن کلمات و ساختارهای متفاوت جمله‌نویسی سبب می‌شود روند تغییر و بهبود نثرم را بررسی کنم. گاهی برای سنجش درستی یک چیز به بازاندیشی نیازمندیم، چنین تکراری نوعی بازاندیشی است.

۱۶:۳۴. در جلسه‌ی هفتگی بچه‌ها هستم. اینبار جلسه آنلاین است. البته نبی و ابو و مرتضی دفترند. سطح سخنرانی‌ها به‌نحو حیرت‌انگیزی بالاتر رفته این هفته. دلیل: نگارش متن سخنرانی. برای آنکه سخن دقیق و تمیزی داشته باشیم، باید پایه‌ی متنی محکمی برای آن بسازیم.

☐بعد از جلسه نبی رفت. کمی کسالت داشت. ناراحت شدم. تحمل دیدن درد بچه‌ها را ندارم، تحمل دیدن درد هیچکس را ندارم. برای نبی غصه می‌خورم. اما کاش می‌توانستم، کاری بکنم. همیشه فکر می‌کنم با معنی‌تر زندگی دنیا، زندگی کسی‌ست که حتا شده ذره‌یی از درد دیگران می‌کاهد.

با مرتضی عباسی رفتیم عصرانه زدیم. کتلت و مرغ. مرتضی از وضعیت‌ درمان برادرش گفت. خوشحال شدم از اینکه رون درمان موفق بوده. برادر مرتضی در کار فروش نهال است. قصه‌های جالبی دارد. مثلن یکبار یکی به او زنگ می‌زند و نهال قیمت می‌کند و بعد می‌گوید توی کمپ ترک اعتیاد است و عزم کرده وقتی بیرون آمد حتمن جاهای خالی جلوی کمپ را درختکاری کند.

☐برگشتیم دفتر. جلسه‌ی آخر دوره‌ی سایت نویسنده. این د‌وره تجربه‌ی عجیبی بود. تقریبن همه‌ی اعضای آن افرادی جدی و سرسختند در نوشتن و آموختن. دریافت بازخورد مثبت از چنین جمعی انگیزه‌بخش من برای تداوم و تقویت این جریان است.

در این جلسه با اشاره به کتاب «راهنمای خواب» از اهمیت نگارش کتابی جامع در یک حوزه‌ی خاص گفتم.

☐بعد کلاس با مرتضی روانه شدم. توی راه گفت‌وشنودی درباره‌ی گفت‌وگو و چند چیز دیگر درگرفت. خوبی گپ با مرتضی این است که مرتضی با سکوت‌های میان گفت‌وگو راحت است. می‌توانی بعد چند کلمه سخن گفتن ساکت باشی و از پنجره خیره شوی بیرون، و خیالت راحت باشد‌ مرتضی با این سکوت مشکلی ندارد و اصراری هم ندارد که فضا را به زور با کلامی بی‌ربط یا موسیقی و رادیو پر کند.

☐رفتم خانه‌ی دایی بزرگه. خواهر و مادر غلام هم بودند. دایی خوش سرزبان است و اصطلاحات جالبی به کار می‌برد. حیف است اگر در لحظه یادداشت برنداری. شاید کلید نوشتن یادداشت‌های روزانه‌ی خوب همین یادداشت‌های لحظه‌یی باشند که نمی‌گذارند جرییات ایده‌ها فراموش شوند.

☐از آن یکی کتابخانه‌ام ده د‌وازده جلد کتاب آوردم خانه. نوشتن از آن‌ها بماند برای فردا. ۰۲:۴۷ دقیقه است. دارم بیهوش می‌شوم از خواب. ولی کاش خواب نبود، یا یک ساعت آن هم کافی بود.

با اینهمه کتاب نابِ نخوانده چه کنیم؟

11 پاسخ

  1. به نظرم دوره‌ی سایت نویسنده یکی از بهترین دوره‌هایی بود که تا حالا شرکت کردم. خیلی متفاوت و تاثیرگذار بود چون بازخوردهای شما باعث می‌شد هر بار سعی کنیم بهتر بنویسیم. توی اکثر جلسات حتا بیشتر از زمان اصلی وقت گذاشتین تا همه‌ی نوشته‌ها رو ببینین و این خیلی برامون ارزشمنده.
    مشتاقانه منتظر دوره‌ی بعد هستم تا بازم ازتون یاد بگیرم.
    ان‌شاالله همیشه سلامت باشید و عمرتون بلند باشه تا بتونید کلی کتاب ناب بخونید و به آدم‌های بیشتری آموزش بدید.

  2. درود و احترام خدمت شما استاد گرامی
    جمله‌ی امروز: با وصله پینه کردن خوانده ها و شنیده‌ها نمیتوان چیزی بدنیا افزود. عالی👍🏻👏🏻
    سایت چه اهمیتی دارد؟👍🏻 دیدگاه ترغیب کننده👍🏻
    سوال منم هست استاد: با اینهمه کتاب نابِ نخوانده چه کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید