☐۲۲:۵۵. دفترم. از ساعت ۱۲:۵۰ که رسیدم تا ۲۰:۴۵ یکسره توی کلاس حضوری بودم. حتا وقفهیی پنج دقیقهیی هم بین کلاسها ایجاد نشد. البته خسته نمیشوم. ممکن است در انتها کمی منگ شوم؛ نوعی منگی توام با سرخوشی. وقتی به مفید و مؤثر بودن کارت باور داشته باشی خسته نمیشوی. وقتی حس کنی با تمام توانت کارت را انجام دادهیی خسته نمیشوی. وقتی با آدمهای جویا و پویا و کنجکاو همدل و همراه باشی خسته نمیشوی.
بعد از کلاس رفتم کمی قدم زدم و فوری برگشتم. ساعت ۹ وبینار حرکت قطعهنویسی را شروع کردم. با هم نوشتیم. و در نتیجهی تمرین حال اغلب حاضران دگرگون شد. تمرین امیدآفرین و دلچسبی بود. جملههایی نوشتیم رو به آینده، خطاب به خودمان. مثال:
- تو در خیابانهایی که دوست داری راه خواهی رفت.
- تو روزهای خوش رهایی را خواهی دید.
- تو اثری که قلبت برای آن میتپد خواهی آفرید.
- تو از نگرانیهای بزرگت خواهی رهید.
- تو تمام کتابهایی که دوست داری خواهی خواند.
صدالبته به هر جمله میتوان جزییات دقیقتری افزود.
☐مدتی از خواندن روزانهی نمایشنامه فاصله گرفته بودم. گاهی برای حفظ شوقم اندک فاصلهیی را بین خودم و علایقم ایجاد میکنم. این مانع استمرار نیست، هر چه جلوتر میروی بیشتر میفهمی که برای حفظ تداوم هر چیزی -از دوستی گرفته تا پرداختن به یک هنر- گهگاه فاصلههای کوتاه ضروریست؛ فاصلههایی برای تجدید شوق.
☐۲:۲۸. بله، دیدم دلم نمیخواهد ننوشته بخوابم. دوست داشتم مربعهای خالی اینجا را پر کنم. این هم از مزایای وسواس.
☐باید ذهنم را زیرورو کنم ببینم امروز چه نکاتی دستگیرم شده. خوبی نوشتن در همین است، باعث میشود هر روز ذهنت را خانهتکانی کنی. این «خانهتکانی» هم ترکیب جالبیست. بیشتر به زلزله میخورد تا تمیزکاری، باری، بیشتر فکرم پیش کارگاه فرداست. کارگاه «نثر خوب». مثل بچهها که ذوق عجیبی برای شروع عید نوروز دارند، حس من به هر آغاز کلاس جدید چنین است. کارگاه نثر خوب را حتمن چند بار برگزار خواهم کرد. موضوع نثر و تأثیر بر کیفیت تفکر مهمتر از آن است که ساده از کنار آن بگذریم. وقتی برای بالابردن کیفیت نثرث میکوشی تازه متوجه تنبلیها و شلختگیهای ذهنت میشوی. سپس فرآیند اصلاح و بازسازی ذهن با ارتقای نثر آغاز میشود. آموختن هر شگرد و شیوهی نو در نثرنویسی یک گام در جهت افزایش وضوح و روشنی ذهن است.
☐بهرام بیضایی در سوگ محمد کوثر او را چنین توصیف کرده بود: «بسيارْ كوشِ شوريده».
و من شیفتهی بسیارکوشهای شوریدهلم. زیباترین داستانها را هم چنین شخصیتهایی میسازند.
☐برای جمعه ۶ بهمن هم یک کارگاه ویژهی تکروزه تدارک دیدهام: «قصهگویی». تمرکز این کارگاه بر نقل شفاهی قصه و استفاده از داستانسرایی در رشد فردی و شغلی است.
☐بخوانم و بخوابم. کاش میشد در همهی ساعتهای خواب کتاب خواند.
9 پاسخ
و امشب خدا چقدر برام نزدیک بود
ممنون ازاین ایده بهشتی تون
و تو جواب تمام تلاش هایِ بی وقفه ات را خواهی گرفت.
مداومت چیزیه که این روزا برام خیلی پر رنگ تر شده. این واژهٔ کوتاه که بار زیادی رو به دوش می کشه. که اگه همیشه حفظش کنیم به جواب تمام تلاش هامون خواهیم رسید.
و شما برام اسوه ای از مداومتید.
مانا باشید همیشه.
و به نظرم اینکه یه فاصله ای بین خودمون و علایقمون ایجاد کنیم، خیلی کمک کنندس.
منم مدتی بین خودم و نمایش نامه نویسی جدایی انداختم و در انتها دوباره بهش برگشتم.
و این بازگشت دوباره برام خیلی درسا همراه داشت.
زنده باد فاطمه نازنین و خوش ذوق.
سلام استاد عزیز
شما واقعا اُعجوبهاید. تا به حال هیچکس را مثل شما ندیدهام که اینقدر عاشق خواندن و نوشتن باشد.
«چراغ دلتان و چراغ راهتان هماره روشن باد.»
لطف دارید خانم آقاجری عزیز و ارجمند.
سلام استاد گرامی، چقدر نوشتههاتونو دوست دارم. کاملن مشخصه از نهان به بیرون میآیند. امیدوارم روزی کارگاههای حضوری را هم بتوانید آنلاین برقرار کنید.
همیشه قدردان زحمتهایی که میکشید، هستم. من هم به مفید و مؤثر بودن کارتون ایمان دارم. و خوشحالم که عضوی از دنیای اهل نوشتن شدم. سلامت و برقرار باشید.🌺
درود شیما جان
محبت دارید.
دربارهی کلاسها:
من هیچوقت یک دورهی آنلاین رو حضوری برگزار نمیکنم و برعکس. هر کدوم اینها مناسبات خاص خودشون رو دارن.
و اینکه در حال حاضر کلی دورهی آنلاین جدید هم داریم تو سایت مدرسه نویسندگی. و در اصل اولویت من همیشه برگزاری دورههای آنلاینه.
شاد و برقرار و سلامت باشید.
🌺🌺🌺
خدا قوت استاد سختکوش، با شما نوشتن را آغازیدم و آن چیزی شد، جدا ناپذیر از من