☐خوب خوابیدم. یک امتیاز.
☐خوب خواندم. دو امتیاز.
☐همه چیز مطابق برنامه است. سه امتیاز. پس میروم مرحلهی بعدی:
☐ساعت یک و پانزده دقیقه است. دفترم. دانیال هم هست. سروقت آمدن دانیال را تحسین میکنم. با اینکه راهش دور است همیشه چند دقیقه زودتر میرسد. با اینکه مسئولیت رسمی هم در اینجا ندارد و از سر محبت و رفاقت برای کارها وقت میگذارد. برخی ویژگیها هست که موفقیت آیندهی افراد را تضمین میکنم. خوشقولی دانیال از همین ویژگیهاست.
☐یک اسم جدید برای گربهی سیاهسفید خانه ساختم: پانداناز. پاندا+ناز. چون دقیقن مثلن پاندا سیاه و سفید است. و بیش از هر موجودی نازنین.
البته با اینکه اسم رسمیاش را خواهرم گذاشته «هپی» من بیشتر به او «چوچیخ» میگویم که بیان کجوکولهی همان «کوچک» است.
☐برای جلسهی کلاس باید دو برابر حد نیاز مطلب آماده کرد. البته نباید اصرار کنی همه را بگویی. چون ممکن است به استرس بیفتی یا خیلی چیزها را سرسری بیان کنی. باید محتوای بیشتری داشته باشی تا به فراخور بحث و مشارکت بچههای کلاس دست به گزینش بزنی. تمام لذت تدریس برای من در همین فرایند انتخاب است.
☐ساعت پنج دقیقه به دوازده شب است. هنوز دفترم. ماهان هم هست. حسابی خیره شده به مانیتورش. من کیف میکنم از دیدن کسی که دست از کار نمیکشد.
بگذارید بگویم که خیلی حس خوبی دارم. با اینکه ده دوازده ساعت است تقریبن یکسره سرپا هستم پر از انرژیام. کارگاه خودزندگینامهنویسی همانطور که میخواستم پیش رفت. خوشحالم که بازخورد تک تک دوستان حاضر خوب بود و همگی با شوق و لبخند مدرسه نویسندگی را ترک کردند. کارگاه تکجلسهیی فرصتی فراهم میکند تا بتوانم برخی دوستانی را که مدتها در فضای آنلاین در کنارشان بودهام ببینم. شاید رفتوآمد هفتگی به تهران برای دوستان شهرهای دورتر سخت باشد، اما این تک جلسهی جمعهها سبب میشود اگر علاقهمند باشند حداقل چند ماه یکبار دیداری حضوری هم داشته باشیم. داشتم از کارگاه امروز میگفتم. بله، شگفتی کارگاه بیاغراق و تعارف به خاطر باشندگان شگفتانگیز آن است. آدمهایی که سمت نوشتن میایند پیش از هر چیز یک ویژگی بارز دارند و آن شوق و جدیت در یادگیری است. همین ویژگی سبب میشود معاشرت با آنها را جذاب و آموزنده باشد.
با توجه به تجربهی مثبت دو کارگاه اخیر با جدیت بیشتری به برگزاری کارگاههای جدید خودزندگینویسی ادامه خواهیم داد.
☐پیشنهاد خواندن از میان نوشتههای همراهان مدرسه نویسندگی:
اشتباهی در نوشتن که شاید شما هم فکر میکنید درست است
کاکتوس برای کسانی که کاکتوس دوست ندارند
☐تشنهی خواندنم. برسم خانه، بپرم روی تخت و با کتابی از فرسی قدری سیراب شوم.
2 پاسخ
چقدر این یادداشتهای روزانه رو دوست داشتم.
واقعن یادداشت جالب ادم جالب میخواد. باید سعی کنم کاری کنم که بتونم جالب بنویسم.
زنده باد خانم علی قلی زاده عزیز
شما بسیار خوشفکر و خلاقید و مطمئنم که یادداشتهای جالبی خواهید نوشت.